نمودار لگاریتمی

تفاوت نمودار لگاریتمی و حسابی چیست؟
هنگام انجام تحلیل تکنیکال، نمودار قیمت – زمان تنها داده ای می باشد که تحلیلگران تکنیکال از آن استفاده می کنند. در این نمودار ها محور افقی نشان دهنده زمان یا تاریخ بوده و محور عمودی نمایانگر مقدار قیمت است.
برای مشاهده قیمت در داخل این نمودارها، بسته به نوع مقیاس قیمتی که هنگام مشاهده نمودار های قیمت - زمان استفاده می شود، تفسیر نمودار سهام می تواند در بین معامله گران مختلف متفاوت باشد. اکثر نرم افزارهای آنلاین و پلتفرم های کارگزاری ها می توانند سبک های مختلفی از نمودارها را نمایش دهند. دو نوع متداول مقیاس قیمت که برای تجزیه و تحلیل حرکات قیمت استفاده می شود عبارتند از:
مقیاس قیمت لگاریتمی که محور قیمت را بسته به درصد تغییر در قیمت دارایی نشان می دهد. این سبک معمولا سبک نموداری پیش فرض اکثر تحلیلگران تکنیکال است.
مقیاس قیمت خطی - که به آن حسابی نیز گفته می شود - قیمت را در محور عمودی با استفاده از فاصله مساوی بین قیمت های تعیین شده نشان می دهد. نمودارهای خطی مقادیر مطلق را نمایش می دهند.
در ادامه به توضیح بیشتر و بیان تفاوت نمودار لگاریتمی و حسابی خواهیم پرداخت.
مقیاس قیمتی لگاریتمی
یک مقیاس قیمتی لگاریتمی به گونه ای ترسیم می شود که قیمت ها در این مقیاس به فواصل مساوی از یکدیگر قرار نمی گیرند. در عوض، اندازه گیری و فاصله گذاری قیمت ها به گونه ای انجام می شود که دو درصد تغییرات مساوی در فاصله عمودی یکسان از هم قرار می گیرند. اکثر تحلیلگران تکنیکال و معامله گران از مقیاس قیمتی لگاریتمی استفاده می کنند. معمولاً تغییرات درصدی تکرار شونده با فاصله مساوی بین اعداد در این مقیاس نشان داده می شوند. به عنوان مثال، فاصله بین 10 تا 20 دلار برابر با فاصله بین 20 تا 40 دلار است زیرا هر دو سناریو افزایش 100 درصدی قیمت را نشان می دهند.
مقیاسهای قیمت لگاریتمی در نشان دادن افزایش یا کاهش شدید قیمت بهتر از مقیاس های قیمت خطی هستند. آنها می توانند به شما کمک کنند تا تصور کنید که قیمت چقدر باید حرکت کند تا به هدف خرید یا فروش برسد. با این حال، اگر قیمتها نزدیک به هم باشند، مقیاسهای لگاریتمی قیمت ممکن است متراکم شده و خواندن آنها سخت تر شود.
به عنوان مثال، اگر قیمت دارایی از 100 دلار به 10 دلار سقوط کرده باشد، فاصله بین هر دلار در مقیاس قیمت خطی بسیار کم خواهد بود و مشاهده یک حرکت بزرگ از 15 دلار به 10 دلار (33 درصد کاهش) غیرممکن خواهد بود.
لازم به ذکر است که در عمل نیز سود و زیان در بازارها به صورت درصدی بیان می شود. به عنوان مثال دو معامله گر را در نظر بگیرید که در مدت زمان مشابه در یک بازار مالی، یکی از آنها 100 دلار را به 200 دلار رسانده و دیگری 1000 دلار را به 1300 دلار. از نظر مقدار سود، معامله گر دوم برتری دارد اما این به آن دلیل است که سرمایه اولیه بیشتری داشته است. اما از نظر درصد سود، معامله گر اول دست بالاتر را دارد و احتمالا معامله گر بهتری می باشد.
این مثال نیز به خوبی نشان می دهد که چرا استفاده از اسکیل لگاریتمی بیشتر مورد پسند تحلیلگران می باشد.
مقیاس قیمت خطی
مقیاس قیمت خطی به عنوان نمودار حسابی نیز شناخته می شود. این مقیاس حرکات را در رابطه با درصد تغییرشان به تصویر نمیکشد؛ در عوض، یک مقیاس قیمت خطی، تغییرات سطح قیمت را با هر تغییر واحد مطابق با ارزش واحد ثابت ترسیم میکند. به عنوان مثال، فاصله قیمت 5 تا 10 دلار (100 درصد تغییر قیمت) با فاصله بین 100 تا 105 دلار (5 درصد تغییر قیمت) یکسان می باشد. در این حالت ترسیم نمودار به صورت دستی آسان تر است.
تفاوت های کلیدی
برای درک بیشتر تفاوت نمودار لگاریتمی و حسابی، به عنوان یک مثال دیگر، در نمودار حسابی افزایش قیمت از 10 دلار به 15 دلار با همان حرکت صعودی افزایش قیمت از 20 تا 25 دلار به صورت یکسان نشان داده می شود. در هر دو افزایش قیمت، 5 دلار است و نمودار خطی قیمت را در بخش های مساوی نشان می دهد. با این حال، یک مقیاس قیمت لگاریتمی، حرکات عمودی متفاوتی را برای تغییرات قیمت بین 10 تا 15 دلار و تغییر قیمت بین 20 تا 25 دلار نشان می دهد.
یعنی در حالی که هر دو حرکت، تغییرات قیمتی یکسانی دارند، اولین تغییر 5 دلاری نشان دهنده افزایش 50 درصدی قیمت دارایی است. اما دومین تغییر 5 دلاری نشان دهنده افزایش 25 درصدی قیمت دارایی است. از آنجایی که افزایش 50 درصدی بیشتر از 25 درصد است، طراحان نمودار از فاصله بیشتری بین قیمت ها استفاده می کنند تا به وضوح مرتبه بزرگی تغییرات را نشان دهند.
هنگام استفاده از مقیاس لگاریتمی، فاصله عمودی بین قیمت ها زمانی برابر خواهد بود که درصد تغییر بین مقادیر یکسان باشد. با استفاده از مثال بالا، فاصله بین 10 تا 15 دلار برابر با فاصله بین 20 تا 30 دلار خواهد بود زیرا هر دو نشان دهنده افزایش 50 درصدی قیمت هستند.
به طور کلی، اکثر معاملهگران و برنامههای رسم نمودار از مقیاس لگاریتمی استفاده میکنند، اما همیشه ایده خوبی است که روشهای دیگر را بررسی کنید تا مشخص کنید کدام یک برای سبک معاملاتی شما مناسبتر است.
جمع بندی
در ایم مطلب به طور کامل و با ذکر چندین مثال با تفاوت نمودار لگاریتمی و حسابی آشنا شدیم. بسته به نوع مقیاس قیمتی که هنگام مشاهده داده ها استفاده می شود، تفسیر نمودار می تواند در بین معامله گران مختلف متفاوت باشد. یک مقیاس قیمت لگاریتمی از درصد تغییر برای ترسیم نقاط قیمت استفاده می کند، بنابراین، تغییرات قیمتی برابر، با یکدیگر فاصله مساوی ندارند. در حالیکه در یک مقیاس قیمت خطی، تغییرات قیمتی مساوی، فواصل یکسانی در نمودار با یکدیگر دارند.
تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی در تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که میدانید نمودارهای تحلیل تکنیکال سهام از دو محور عمودی و افقی تشکیل شدهاند. محور عمودی (y) نمایانگر قیمت و محور افقی (x) برای نمایش زمان استفاده میشود. محور عمودی که نشاندهندهی تغییرات قیمت سهام است، دارای دو مقیاس قیمت خطی (حسابی) و لگاریتمی (درصدی) میباشد. با توجه به نوعِ مقیاس قیمت مورد استفاده در هنگام مشاهدهی نمودار، تفسیر و تحلیل نمودار توسط تریدرها هم متفاوت میباشد. اغلب نرمافزارهای تحلیل تکنیکال سبکهای مختلفی از نمودارها را به نمایش میگذارند. اما سوالی که بیشتر معاملهگران با آن مواجه هستند این است که نمودار حسابی بهتر است یا لگاریتمی؟ در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به بررسی تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی در تحلیل تکنیکال خواهیم پرداخت. اما پیش از آن راجع به مفهوم هر یک از این نمودارها توضیح خواهیم داد. دانستن این موضوع به تحلیلگران کمک میکند تا در تحلیلهای خود دچار اشتباه فاحش نشوند.
نمودار خطی (حسابی) چیست؟
نموادر خطی (حسابی) چیست؟
بهطور کلی هر زمان که چارت سهمی را در نرمافزارهای تحلیل مختلف باز میکنید، در حالت پیشفرض نموداری که به شما نمایش داده میشود یک نمودار خطی (حسابی) است. اما منظور از نمودار حسابی چیست؟ در یک نمودار حسابی هم خط افقی بیانگر زمان است و خط عمودی بیانگر قیمت. اما در نمودار حسابی محور قیمتی به بازههای مساوی تقسیم شده است؛ در واقع فواصل بین قیمتها در اینگونه نمودارها با هم برابر هستند. اما تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی در تحلیل تکنیکال خیلی زیاد است. مخصوصاً در معاملات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت با توجه به استراتژیهای معاملاتی که وجود دارد، هرکدام از این نمودارها میتوانند اطلاعات و یا دیتای خیلی متفاوتی بدهند.
نمودار لگاریتمی (درصدی) چیست؟
نمودار لگاریتمی (درصدی) چیست؟
در یک نمودار لگاریتمی (درصدی)، فواصل قیمتی با هم برابر نیستند که این مهمترین تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی است. در واقع در نمودارهای لگاریتمی فاصلهی قیمت بهصورت درصدی بر روی محور عمودی نمایش داده میشود. از آنجایی که در این نوع از نمودارها فواصل قیمتی نابرابر هستند، هر چقدر قیمت بالاتر برود، فواصل برابر در محور عمودی، درصد سود کمتری را به ما خواهند داد. در واقع، هر چقدر که قیمت در سهمی افزایش مییابد، نمودارهای لگاریتمی فاصلهها را کم و درصد آن را تعیین میکنند. در این نمودارها تفاوت در نمودارهای بلندمدتتر اهمیت بیشتری دارد. بنابراین، خط روند در این نمودارها، خیلی سریع شکسته خواهد شد. به عنوان مثال، فاصلهی ۱۰۰ تومان تا ۲۰۰ تومان در این نمودارها برابر با فاصلهی ۲۰۰ تومان تا ۴۰۰ تومان میباشد. نکتهی دیگر اینکه نمودارهای لگاریتمی در فیبوناچی پروجکشن و اکسپنشن، محاسبات، دقت بیشتری دارند و کمتر دچار اشتباه میشوند.
تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی در تحلیل تکنیکال
تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی در تحلیل تکنیکال چه میباشد؟ تحلیلگران با توجه به نوع تحلیل و بازهی زمانی از این نمودارها استفاده میکنند. در محدودههای قیمتی و یا نوسانات کوتاهمدت، اغلب از نمودارهای حسابی استفاده میشود. اما در بررسیهای بلندمدت که قیمتهای تاریخی وجود دارد، نمودارهای لگاریتمی مناسبتر خواهند بود. علاوه بر آن، هرگاه قیمت نوسانی است و بالا و پایین میرود نیز، از این نمودار استفاده خواهد شد. واقعیت این است که اطلاعات همیشه خام هستند و لگاریتمی نمیشوند. اما با این حال، بیشتر تحلیلگران از نمودار لگاریتمی برای تحلیلهایشان استفاده میکنند. چرا که با توجه به تغییرات قیمت به صورت درصدی در این دسته از نمودارها حرکات چارت واقعیتر دیده میشوند. از طرفی اکثر معاملهگران حد سود و ضرر خودشان را به صورت درصدی محاسبه مینمایند. به همین دلیل در تغییرات قیمتی بالاتر از ۱۰۰ درصد و نمودارهای میانمدت و بلندمدت از نمودارهای لگاریتمی استفاده میشود.
مثالی از تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی در تحلیل تکنیکال
برای درک بهتر تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی به این مثال توجه کنید. فرض کنید که روی سهمی دو معامله انجام دادهاید. در معاملهی اول سهم را در قیمت ۱۰۰ تومان میخرید و آن را در قیمت ۵۰۰ تومان میبندید؛ یعنی این وسط در معامله به اندازهی ۴۰۰ تومان سود کردید. اما فرض کنید که در معاملهی دوم سهام را در قیمت ۷۰۰ تومان خریده و بعد از مقداری رشد قیمت، سهم را در قیمت ۱۱۰۰ تومان (یعنی با همان ۴۰۰ تومان سود)، میفروشید. همانطور که متوجه شدید حد فاصل قیمتها در دو نمودار با هم برابر است. پس میتوان گفت که این نمودار یک نمودار حسابی است. اما سوالی که مطرح است این است که آیا واقعاً این تناسبی که در دو معامله دیده میشود، واقعیت بازار را به ما نشان میدهد یا خیر؟
خب همانطور که گفتیم در سهم اولی ۴۰۰ تومان رشد قیمت داشتیم؛ بنابراین اگر در ابتدا معادل ۱۰۰ میلیون تومان سهم خریده باشیم، موقع فروش چیزی در حدود ۴۰۰ میلیون سود نصیبمان خواهد شد. اما اگر در معاملهی دوم همان ۱۰۰ میلیون سهم را در قیمت ۷۰۰ تومان خریداری نماییم، آیا میتوان گفت که اینجا هم ۴۰۰ میلیون سود به دست خواهیم آورد؟ پاسخ قطعاً منفی است. چراکه طبق نمودار لگاریتمی، در معاملهی دوم وقتی که سهم را در قیمت ۷۰۰ تومان خریدیم و آن را در قیمت ۱۱۰۰ تومان فروختیم، تنها ۵۷ میلیون از این معامله سود بردهایم. (از ۷۰۰ تومان تا ۱۱۰۰ تومان، ۵۷٪ سود میکنیم). این همان تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی در تحلیل تکنیکال است که گفتیم فاصلههای قیمتی در نمودار لگاریتمی بهصورت درصدی نمایش داده میشود.
در تحلیلها از نمودار حسابی استفاده شود یا لگاریتمی؟
در تحلیلها از نمودار حسابی استفاده شود یا لگاریتمی؟
با توجه به تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی در تحلیل تکنیکال این سوال برای بسیاری از تحلیلگران بهوجود میآید که استفاده از نمودار حسابی بهتر است یا لگاریتمی؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که استفاده از نمودارهای حسابی نمیتواند میزان واقعی سودآوری را در قیمتهای مختلف برای تحلیلگران مشخص نماید. اما از آنجا نمودارهای لگاریتمی درصد تغییرات قیمت را نشان میدهند، راحتتر واقعیت حرکات چارت را نمایش میدهند و بیشتر توسط تحلیلگران تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین اگر یک تحلیلگر بخواهد مثلاً نمودار قیمتی که در بخش قبلی راجع به آن صحبت شد را با واقعیت بازار تطابق دهد، باید از نمودار لگاریتمی استفاده کند که در آن ارتفاع معاملهی دوم نسبت به ارتفاع معاملهی اول، کوتاهتر میباشد. البته این را هم به خاطر داشته باشید که هنگام استفاده از نمودارهای لگاریتمی، حد سود و حد ضرر هم باید بهصورت درصدی مشخص شود نه بهصورت عددی.
👈🎞 برای آشنایی کامل با نمودارهای لگاریتمی میتوانید همین حالا در دوره آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی شرکت نمایید.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ راجع به تفاوت نمودار حسابی و لگاریتمی در تحلیل تکنیکال صحبت کردیم و گفتیم که اغلب تحلیلگران در تحلیلهایشان از نمودارهای لگاریتمی استفاده میکنند. اما با این حال، هستند تریدرهای موفقی که با استفاده از نمودارهای حسابی هم توانستند تحلیلهای خوبی انجام دهند و سود خوبی به دست آورند. در کل درست است که استفاده از نمودارهای لگاریتمی بهتر است اما بد نیست که در حین تحلیل یک سهم، نگاهی هم به نمودار حسابی همان چارت داشته باشید. چرا که ممکن است در حالت حسابی، یک سری حمایتها و مقاومتهایی را ببینید که در حالت لگاریتمی از آنها غافل بودید.
نمودار لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار حسابی دارد؟
نمودارهای قیمتی در مقیاس لگاریتمی و حسابی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ کدام یک برای تحلیل تکنیکال مناسبتر هستند؟ احتمالا به دنبال پاسخ این پرسشها هستند بنابراین بدون فوت وقت، اجازه دهید به سراغ اصل مطلب برویم و ببینیم نمودار لگاریتمی چیست و چه فرقی با نمودار حسابی دارد. با ما همراه باشد.
نمودار قیمت سهام چیست؟
نمودارهای نمودار لگاریتمی قیمتی سهام (یا داراییهای دیگر) در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال دارای دو محور هستند:
- محور x (افقی) برای نمایش زمان
- محور y (عمودی) برای نمایش قیمت
نمودار قیمت – زمان
محورهای افقی و عمودی در تمامی نمودارهای قیمتی به همین شکل است اما ممکن است نحوه رسم نمودار متفاوت باشد. برای مثال یکی از متداولترین آنها نمودارهای شمعی است.
نمودار شمعی
برای اطلاعات بیشتر در مورد نمودارهای قیمتی به مقاله آشنایی با نمودارهای قیمتی و انواع آن مراجعه کنید.
توجه کنید مهم نیست نوع نمودار چه نوعی است (خطی، شمعی، میلهای یا …)، چیزی که در همه آنها مشترک میباشد این است که محور عمودی قیمت و محور افقی زمان را نشان میدهد.
نمودار حسابی چیست؟
نمودار حسابی همان نمودار معمولی است که وقتی چارت یک سهم را در نرم افزار تحلیلی باز میکنید آن را مشاهده میکنید. در نمودار معمولی (حسابی) محورعمودی که محور قیمت است بر اساس قیمت، به بازههای مساوی تقسیم شده است. به تصویر زیر دقت کنید.
نمودار حسابی
دقت کنید در تصویر بالا فاصله قیمت از 1000 تومان تا 2000 تومان (محدوده قرمز رنگ) به اندازه فاصله قیمت از 2000 تومان تا 3000 تومان (محدوده آبی رنگ) است. به عبارتی فواصل قیمتی یکسان بر روی محور عمودی با یکدیگر برابر هستند.
نمودار لگاریتمی چیست؟
نمودار لگاریتمی اما کمی تفاوت دارد. وقتی نمودار قیمت یک سهم را در حالت لگاریتمی نگاه کنیم، فواصل یکسان قیمتی در محور عمودی با یکدیگر برابر نیستند. به تصویر زیر نگاه کنید.
نمودار لگاریتمی
در تصویر بالا محدوده قرمز رنگ از قیمت 1000 تومان تا 2000 تومان را نشان میدهد و محدوده آبی رنگ از 2000 تا 3000 تومان را نشان میدهد. میبینید که این فواصل در نمودار لگاریتمی یکسان نیست.
چرا در نمودار لگاریتمی فواصل قیمتی یکسان برابر نیستند؟
در تصاویر بالا متوجه شدید که بر خلاف نمودار حسابی یا ساده، در نمودار لگاریتمی فواصل یکسان قیمتی با هم برابر نیستند. اما علت چیست؟ فرض کنید شما سهمی را 1000 تومان خریدهاید و 2000 تومان فروختهاید. در این معامله چند درصد سود کردهاید؟ بله دقیقا درست است، 100 درصد.
حال فرض کنید همان سهم را 2000 خریدهاید و 3000 تومان فروختهاید، در این معامله چند درصد سود کردهاید؟ بله درست است، 50 درصد! می بینید که در هر دو معامله شما 1000 تومان سود کردید ولی در معامله اول 100 درصد و در معامله دوم 50 درصد سود کردید.
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب
برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.
آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .
در واقع هرچقد قیمت بالاتر رود، فواصل یکسان قیمتی، به لحاظ درصدی سود کمتری به شما خواهد داد. این داستان دلیل اختلاف فواصل قیمتی در نمودار لگاریتمی است. در واقع نمودار لگاریتمی هرچقدر که قیمت افزایش میابد، فواصل را کم میکند و به لحاظ درصد آن را تعیین میکند.
برای مثال در یک نمودار لگاریتمی فاصله 1000 تومان تا 2000 تومان برابر است با فاصله 2000 تومان تا 4000 تومان.
در تحلیل تکنیکال بهتر است از کدام نمودار استفاده کنیم؟
بررسی نمودار قیمتی سهام بسته به نوع مقیاس قیمت مورد استفاده در هنگام مشاهده نمودار، میتواند در بین تحلیگران مختلف متفاوت باشد. از هر دو نمودار لگاریتمی و حسابی میتوان در تحلیل تکنیکال استفاده کرد و در این خصوص قانون قطعی مبنی بر برتری یکی نسبت به دیگری وجود ندارد.
اما با توجه به مثال بالا متوجه میشویم که در نمودار مقیاس حسابی، میزان حرکت واقعی موجهای قیمتی به درستی مشخص نیست و اگر بخواهیم نمودار را با واقعیات بازار تطابق دهیم باید تغییرات قیمت بصورت درصدی محاسبه شود و طبیعی است تمامی تحلیلها باید بر روی نمودار لگاریتمی انجام پذیرد تا به واقعیت نزدیکتر باشد.
این نکته بسیار مهم است که ما بر روی کدام نوع نمودار تحلیل انجام میدهیم و این قضیه میتواند بسیاری از تحلیلها را تغییر دهد. به مثال زیر دقت کنید.
در تصویر زیر نمودار نماد دسبحا را در مقیاس حسابی (معمولی) مشاهده میکنید. چیزی که مشخص است نمودار در حال حاضر بالای خط روند صعودی در حرکت است.
نمودار دسبحا در مقیاس حسابی که در بالای خط روند صعودی در حرکت است
حال در تصویر زیر همان نمودار نماد دسبحا را در حالت لگاریتمی مشاهده میکنید که قیمت خط روند صعودی را شکسته است.
نمودار دسبحا در حالت لگاریتمی که قیمت خط روند صعودی را شکسته است
همان طور که مشاهده کردید تحلیل روی نمودار حسابی و لگاریتمی میتواند بسیار متفاوت باشد و در واقع نتیجه تحلیل را کاملا تغییر دهد. بنابراین این سوال بسیار مهم مطرح میشود که کدام یک از نمودارهای حسابی و لگاریتمی برای تحلیل تکنیکال مناسبتر هستند؟
در تحلیلها از نمودار لگاریتمی استفاده کنیم یا حسابی؟ کدام بهتر است؟
در واقع پاسخ به این سوال بسیار سخت است اما اکثر تحلیلگرها از نمودار لگاریتمی در تحلیلهایشان استفاده میکنند چراکه این نوع نمودار با در نظر گرفتن درصد تغییرات قیمت، واقعیت حرکات چارت را بهتر نشان میدهد. توصیهی تیم سهم شناس نیز بر استفاده کردن از نمودار لگاریتمی است هر چند که ممکن است افراد مختلف در مواردی تجربیات متفاوتتری داشته باشند.
منطقی که برای بهتر بودن مقیاس لگاریتمی میتوان ذکر کرد این است که تریدرها معمولا به صورت درصدی حد ضرر و حد سود خود را مشخص میکنند نه به صورت عددی. برای مثال ممکن است یک معامله گر حد ضرر خود را 4 درصد زیر قیمت خرید قرار دهد ولی هیچ تریدی حد ضرر را برای مثال 100 تومان زیر قیمت خرید قرار نمیدهد.
میتوان رد پای درصد را در اکثر محاسبات معمول در امور معاملهگری مشاهده کرد و از این رو میتوان استدلال کرد که نمودار لگاریتمی که به صورت درصدی ترسیم میشود میتواند ملاک بهتری برای تحلیل چارت قیمت سهام باشد. به هر حال با همه این تفاسیر هستند تریدرهای موفقی که همچنان با نمودار حسابی کار میکنند.
نحوه دسترسی به نمودار لگاریتمی نمادهای بورسی
تا کنون فهمیدیم که نمودار لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار حسابی دارد. اما چگونه میتوان نمودار یک سهم را لگاریتمی کرد؟ به طور کلی میتوانید چارت نمودار سهام بورسی را در پلتفرمهای مختلفی مشاهده کنید. در بیشتر نرم افزارهای تحلیل تکنیکال (چه نرم افزارهای آفلاین چه نرم افزارهای تحت وب) این امکان وجود دارد که سبکهای مختلف نمودار را به نمایش بگذارند.
برای مثال در نرم افزار تحت وب تریدینگ ویو میتوانید به سادگی با انتخاب گزینه لگاریتمی (در پایین چارت) مقیاس نمودار را تغییر دهید. در تصویر زیر آیگون لگاریتمی کردن نمودار مشخص شده است (log مخفف کلمه logarithmic به معنی لگاریتمی است).
در نهایت اگر نمیدانید که چگونه میتوانید به نمودار نمادهای بورسی در تریدینگ ویو دسترسی پیدا کنید، مقاله چگونه نمودار دو نماد بورسی را باهم مقایسه کنیم را مطالعه کنید.
نمودار قیمت لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار معمولی دارد؟
اگر تازهکار باشید، احتمالاً فقط از نمودارهای حسابی برای بررسی قیمت استفاده کردهاید؛ اما نوع دیگری از نمودارهای قیمتی هم هستند که نمودار لگاریتمی نام دارند و بسته به شرایط، میتوانند دیدی بهتر از روند و نوسانات قیمت به شما ارائه کنند. بسیاری از کاربران و حتی تحلیلگران تصور میکنند استفاده از نمودار لگاریتمی یا نمودار نمودار لگاریتمی حسابی (خطی) چندان مهم نیست؛ اما این پارامتر بهظاهر معمولی، میتواند بهطور چشمگیری در درک ما از بازار تأثیر بگذارد.
تفسیر نمودار قیمت بسته به نوع مقیاسی که در زمان بررسی دادهها استفاده میشود، میتواند متفاوت باشد. اغلب نرمافزارهای ترسیم نمودار یا برنامههایی که کارگزاریها مینویسند، انواع مختلفی از این نمودارها را در اختیار کاربر قرار میدهد. در حالت کلی دو نوع متداول از مقیاسهایی که برای تجزیهوتحلیل نوسانات قیمتی از آنها استفاده میشود عبارتاند از: مقیاس لگاریتمی (Logarithmic Scale) و مقیاس حسابی (Linear Scale).
پیش از آنکه به تعریف این دو پارامتر برسیم، باید به این موضوع اشاره کنیم که در مطالبی که به بررسی مفاهیم مقیاس لگاریتمی یا حسابی اشاره داشتهاند اغلب از عنوان نمودار لگاریتمی استفاده شده که اشتباهی رایج در ترجمه و نوشتار ما است. ازآنجاکه این عبارت هم از نظر ریاضی و هم از نظر ترجمهای صحیح نیست، بنابراین بهتر است از عبارت مقیاس لگاریتمی بهجای نمودار لگاریتمی استفاده کنیم.
- مقیاس خطی قیمت که به آن مقیاس حسابی نیز گفته میشود فاصله مساوی میان قیمتها را نشان میدهد. از مقیاس حسابی معمولاً بهصورت پیشفرض در بسیاری از نرمافزارها استفاده میشود.
- مقیاس لگاریتمی قیمت، که در نمودارها به آن log نیز گفته میشود، به تغییرِ درصدِ قیمتِ دارایی پایه وابسته است و اغلب تحلیلگران حرفهای از آن استفاده میکنند.
با استفاده از مطالب وبسایتهای واریرتریدینگ و اینوستوپدیا، تفاوت و ویژگیهای مقیاس لگاریتمی و حسابی را بررسی خواهیم کرد.
نمودار حسابی یا خطی چیست؟
در حالت کلی و پیشفرض بسیاری از نمودارهای قیمتی که ما شاهد آن هستیم با مقیاس خطی یا حسابی ترسیم شده است. استفاده از مقیاس حسابی در نمودار را میتوان یکی از متداولترین روشهای در تحلیل تکنیکال دانست.
در این مقیاس حرکت قیمت با درصد تغییرات نمایش داده نمیشود بلکه، سطوح قیمتی بر اساس یک مقدار ثابت، رسم میشود. هر تغییر در مقادیر، بهصورتی ثابت در نمودار نمایش داده میشود و به همین دلیل، ترسیم نمودار با مقیاس حسابی آن هم بهشکل دستی، آسانتر است.
مقیاس حسابی در سمت محور Y و یا همان محور عمودی رسم میشود و بین قیمتها، فواصل یکسانی وجود دارد. به بیان ساده، در مقیاس حسابی محور عمودی که بیانگر قیمتهاست به بازههای مساوی تقسیم میشود؛ این یعنی فاصله نمودار لگاریتمی نمودار لگاریتمی هر بازه با بازه دیگر یکسان است.
همان طور که در تصویر زیر میبینید، در مقیاس حسابی تغییر قیمت بیت کوین از ۲۰,۰۰۰ دلار به ۳۰,۰۰۰ دلار به همان شکلی نشان داده میشود که تغییر قیمت از ۵۰,۰۰۰ دلار به ۶۰,۰۰۰ دلار است. در مورد اول، ارزش یک دارایی ۵۰ درصد بیشتر شده است، در حالی که در مورد دوم، تنها ۲۰ درصد افزایش قیمت داریم. این تفاوت مهم می تواند مشکلاتی را برای تحلیل داراییهایی که قیمت آنها چند برابر میشود، ایجاد کند.
بنابراین میتوان گفت نمودار حسابی، تغییرات را در زمان کاهش قیمت، کمتر از آنچه واقعاً هست نشان داده و زمانی که قیمت بالا میرود، تغییرات را بیش از اندازه بالا و غیرمعمول به کاربر نمایش میدهد.
نمودار (مقیاس) لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار حسابی دارد؟
در نمودار لگاریتمی بهجای آنکه خودِ قیمتها در فواصل مساوی از یکدیگر قرار گیرند (مانند آنچه در نمودار حسابی داریم)، تغییرات یکسانِ درصدِ قیمتها، در فواصل مساوی از یکدیگر قرار میگیرند.
اندازه فواصل در مقیاسهای لگاریتمی و حسابی
اغلب تحلیلگران و معاملهگران حرفهای تکنیکال، از نمودارهای لگاریتمی استفاده میکنند. تغییرات درصدی که معمولاً هم تکرار میشوند، بهشکل فواصل مساوی میان اعداد، نشان داده میشوند. برای مثال در مقیاس لگاریتمی فاصله بین اعداد ۱۰ و ۲۰ دلار با فاصله بین ۲۰ و ۴۰ دلار برابر است، زیرا در هر دو، افزایش ۱۰۰ درصدی قیمت اتفاق افتاده است.
در مقیاس لگاریتمی تغییر قیمت از ۲۰,۰۰۰ دلار به ۳۰,۰۰۰ دلار دلار با تغییر از ۵۰,۰۰۰ دلار تا ۶۰,۰۰۰ دلار با مقیاس حسابی کاملاً متفاوت است. با وجود اینکه هر دوی این افزایش قیمتها از نظر دلاری، تغییرات یکسانی دارند اما افزایش ۱۰,۰۰۰ دلاری اول، بازدهی ۵۰ درصدی را نشان میدهد و افزایش دوم، حاکی از بازدهی ۲۵ درصدی قیمت دارایی است.
ازآنجاکه جهش ۵۰ درصدی تفاوت قابلتوجهی با یک جهش ۲۵ درصدی دارد، چارتیستها (Chartists) یا تحلیلگران تکنیکال برای آنکه بتوانند این تفاوت را نشان دهند، از نمودار لگاریتمی استفاده میکنند؛ چراکه در این مقیاس، درصد جهش بیشتر بهخوبی قابل مشاهده خواهد بود. در واقع آنها با این کار، از فواصل بزرگتر و نمادگذاری علمی، برای نمایش مرتبه بزرگی اعداد (Orders of Magnitude) استفاده میکنند.
باید به این موضوع توجه داشت که اگر قیمتها نزدیک به هم باشند، استفاده از مقیاس لگاریتمی ممکن است کمی شلوغ و ناخوانا بهنظر برسد.
تفاوت بین مقیاسهای حسابی و لگاریتمی هنگام بررسی نمودارها اهمیت پیدا میکند، البته انواع دیگری از تجزیهوتحلیلهای تکنیکال هم وجود دارد که میتوانید از آنها برای شناسایی روندهای قیمتی استفاده کنید.
زمانی که نوسانات شدید است و معاملهگر بخواهد با دید بلندمدت بازار را زیر نظر داشته باشد، مقیاس لگاریتمی برای این کار مناسبتر است. از سوی دیگر تریدرهایی که به شکل روزانه و کوتاهمدت معامله میکنند و بهدنبال تحلیل قیمتها در فواصل زمانی کوتاه هستند، مقیاس حسابی برای آنها گزینه بهتری خواهد بود.
در نمودارهای کوتاهمدت تا میانمدت با نوسانات کم، نوع مقیاسی که استفاده میشود چندانی مهم نیست و اگر مقیاس نمودار را از حسابی به لگاریتمی تغییر دهیم، تفاوت قابل ملاحظهای را مشاهده نمیکنیم.
البته میتوان به این نکته نیز اشاره کرد که با توجه به نمایش قیمت در مقیاسهای حسابی و لگاریتمی، مقیاسهای حسابی مقادیر مطلق را در اختیار معاملهگر قرار میدهد، در حالی که مقیاس لگاریتمی مقادیر نسبی از تغییرات را بیان میکند.
چگونه نمودار را روی لگاریتمی تنظیم کنیم؟
در بیشتر نمودارهای قیمت، بهسادگی و با یک کلیک میتوان مقیاس نمودار را به لگاریتمی تغییر داد. بهعنوان نمونه، در تریدینگ ویو، فقط کافی است روی گزینه «log» در قسمت پایین سمت راست نمودار بزنید تا حالت لگاریتمی فعال شود.
چه زمانی از نمودار لگاریتمی استفاده کنیم؟
با اینکه هر کدام از مقیاسهای لگاریتمی و حسابی کاربردها و ویژگیهای مخصوص به خود را دارند، مقیاس لگاریتمی افزایش یا کاهش شدید قیمت را در مقایسه با مقیاس حسابی، بهتر نشان میدهند. این مقیاسها در نمودار میتوانند به تصویرسازی در خصوص حرکت قیمت و رسیدن به اهداف موردنظر برای خرید یا فروش، کمک فراوانی کنند.
با توجه به تفاوتهایی که در خصوص مقیاسهای حسابی و لگاریتمی بیان کردیم، این سوال مطرح میشود که در نهایت از مقیاس حسابی استفاده کنیم یا لگاریتمی؟
در پاسخ باید گفت که مقیاس حسابی بر خلاف مقیاس لگاریتمی، نمیتواند میزان سودآوری را در قیمتهای مختلف مشخص کند، بنابراین در چهارچوب مقیاس لگاریتمی، میتوان شاهد روند واقعی قیمتها بود و بههمین دلیل بیشتر تحلیلگران حرفهای از این نوع مقیاس استفاده میکنند. پس برای تطبیق و مقایسه یک نمودار قیمتی با واقعیت بازار بهتر است از مقیاس لگاریتمی استفاده کنیم.
تفاوت میان مقیاس لگاریتمی و حسابی برای قیمت بیت کوین در سال ۲۰۱۸
ازآنجاکه مقیاس لگاریتمی بر حسب تغییرات درصد قیمت، کاربر را قادر میسازد تا پیشبینی بهتری از بازار داشته باشد، بنابراین در زمانهایی که بخواهیم با نگاهی بلندمدت معاملات خود را تنظیم کنیم، باید به سراغ مقیاس لگاریتمی برویم.
استفاده از مقیاس لگاریتمی در بازارهایی که دارای روند هستند و اغلب با تغییرات بزرگی همراهاند، به تحلیلگر دید بهتری ارائه میدهد. در عوض اگر از مقیاس لگاریتمی در نمودارهایی با روند تقریباً ثابت و کمدامنه استفاده کنیم، شاهد تفاوت چشمگیری با نمودارهایی با مقیاس حسابی نخواهیم بود.
در انتها باید به این موضوع توجه داشت که تریدرهای موفقی هم هستند که فقط با استفاده از مقیاس حسابی توانستهاند به تحلیلهای درستی دست پیدا کنند پس، بد نیست در حین تحلیل قیمت یک دارایی، نگاهی هم به مقیاس حسابی داشته باشید؛ چراکه این احتمال وجود دارد نکات تکنیکالی را مشاهده کنیم که در حالت لگاریتمی به آنها توجهی نداشتهایم.
در نهایت بررسی رویکردها و روشهای مختلف و تطابق آن با سبک معاملاتی خود و انتخاب بهترین پارامتر، ایده منطقیتر است.
جمعبندی
برای مشاهده قیمت در نمودارهای قیمت، دو گزینه پیش روی ماست. یا میتوانیم از مقیاس حسابی (خطی) استفاده کنیم یا هم میتوانیم از مقیاس لگاریتمی استفاده کنیم. در مقیاس حسابی، فاصله میان سطوح مختلف قیمت یکسان است. این در حالی است که اگر نمودار روی حالت لگاریتمی باشد، فواصل بر مبنای درصد تغییر میکنند.
نباید فراموش کرد که استفاده از این نمودارها بسته به شرایط ممکن است تغییر کند و شما میتوانید بسته به نیاز خود، یکی از انواع آنها را انتخاب کنید؛ مثلاً همان طور که پیشتر گفتیم، نمودارهای خطی برای بازه تثبیت قیمت و نمودارهای لگاریتمی برای بازههایی که قیمت دارایی نوسانات بیشتری دارد، کاربرد دارند.
کاربرد نمودار لگاریتمی در بورس | تفاوت نمودار لگاریتمی با حسابی
کاربرد نمودار لگاریتمی در بورس چیست؟ نمودارهای تحلیل تکنیکال دارای دو محور هستند که محور افقی برای نمایش زمان و محور عمودی برای نمایش قیمت در نظر گرفته شده است. تفسیر و تحلیل نمودار سهام بسته به نوع مقیاس قیمت مورد استفاده در هنگام مشاهده نمودار، می تواند در بین معامله گران مختلف متفاوت باشد، محور عمودی که بیانگر تغییرات قیمت سهام است، دارای دو مقیاس قیمتی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد؛ این مقیاس ها شامل نمودار لگاریتمی و حسابی است. حال این که کاربرد نمودار لگاریتمی در بورس چیست و نمودار حسابی به چه معناست و کدام یک بهتر هستند را قصد داریم در این مطلب آموزشی رایگان با عنوان کاربرد نمودار لگاریتمی در بورس مورد بررسی قرار دهیم.
کاربرد نمودار لگاریتمی در بورس چیست؟
نمودارهای قیمت معمولا دو نوع اطلاعات را در اخیتار کاربران قرار می دهند که شامل قیمت و زمان است. زمان به صورت افقی نشان داده می شود، که تاریخ ها در پایین نمودار از چپ به راست حرکت می کنند. مقیاس قیمت به صورت عمودی نمایان می شود، از قیمت های پایین تا قیمت های بالاتر. دو روش برای نمایش قیمت ها وجود دارد. مرسوم ترین راه با استفاده مقیاس خطی یا لگاریتمی است. در نمودار مقیاس خطی هر افزایش قیمت به صورت یکسان رسم شده است. به عنوان مثال صعود از ۱۰ به ۲۰ مثل صعود از ۵۰ به ۶۰ نمایش داده می شود، در هر دو مورد ۱۰ واحد صعود ایجاد شده که در مقیاس عمودی یکسان به نمایش در می آید.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید، آموزش های رایگان بورسی و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
این مقیاس خطی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. نوع دیگر از مقیاس ها، مقیاس لگاریتمی می باشد که بیشتر مورد استفاده تحلیلگران و کاربران بازار سرمایه است. در نمودارهای لگاریتمی تغییرات قیمت به صورت درصدی محاسبه شده است. این بدین معنی است که حرکت قیمت از نمودار لگاریتمی ۱۰ تا ۲۰ بسیار بزرگ تر از حرکت قیمت از ۵۰ تا ۶۰ نشان داده می شود. علت هم این است که از نظر درصدی، صعود از ۵۰ تا ۶۰ معادل ۲۰ درصد رشد است، ولی صعود از ۱۰ تا ۲۰ معادل ۱۰۰ درصد صعود است.
گفتنی است که نمودارهای لگاریتمی طبق صعود درصدی ایجاد شده اند و صعود از ۱۰ تا ۲۰ را معادل صعود از ۵۰ تا ۱۰۰ نمایش می دهد. به صورت عمومی، فرق میان دو مقیاس برای دوره های زمانی کوتاه مدت اهمیت چندانی ندارد. اکثر تحلیلگران همچنان از مقیاس حسابی برای تحلیل های خود بهره می گیرند، ولی تفاوت در نمودارهای بلندمدت تر اهمیت به مراتب بالاتری دارد. در یک نمودار لگاریتمی، صعود متوالی قیمت در مقایسه با حرکت های ابتدایی قیمت کوچکتر نمایش داده می شود.
لذا خطوط روند در نمودارهای لگاریتمی پر سرعت تر شکسته می شوند. هیچ جواب قطعی وجود ندارد که نشان دهد کدام تکنیک بهتر و مفید تر است. معمولا بیشتر نمودارهایی که استفاده می کنیم، نمودارها حسابی هستند. با این وجود نگاه کردن به هر دوی این نمودارها برای انجام تحلیل های بلندمدت تر ایده مناسب تری است. نرم افزارها تغییر مقیاس نمودار را به سادگی انجام می دهند. نمودارهای قیمتی در مقیاس لگاریتمی و حسابی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ کدام یک برای تحلیل تکنیکال مناسب تر هستند؟ احتمالا به دنبال پاسخ این پرسش ها هستید، پس بدون فوت وقت، اجازه دهید به سراغ اصل مطلب برویم و ببینیم نمودار لگاریتمی و نمودار حسابی چیست و چه تفاوتی بین آن ها وجود دارد و کدام نمودار بهتر و دقیق تر است؛
نمودار لگاریتمی در بورس
نمودار لگاریتمی که به آن نمودار log نیز می گویند، فاصله قیمت را در محور عمودی وابسته به درصد تغییرات قیمت نشان می دهد. به نموداری که تغییرات قیمت در آن به صورت درصدی نشان داده میشود، چارت لگاریتمی گفته می شود. همواره پیشنهاد می کنیم برای انواع تحلیل ها از چارت لگاریتمی استفاده نمایید. در تحلیل تکنیکال کمتر به این موضوع پرداخته شده و در آموزش هایی مانند تحلیل تکنیکال کلاسیک یا هارمونیک یا الیوت معمولی هیچ صحبتی از نوع نموداری که استفاده می شود نشده است و بین تحلیل گران مختلف در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد، ولی آنچه حتمی به نظر می رسد استفاده از یک نوع چارت برای همه نمودار هاست.
این نکته را در خاطر داشته باشید که ابزار فیبوناچی یکی از ابزار های پر کاربرد در تمامی انواع تحلیل تکنیکال به حساب می آید و اغلب این ابزار در نرم افزار ها بر پایه چارت حسابی برنامه نویسی شده اند و وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم، نمی توانند به درستی بازگشت ها را محاسبه نمایند. متاسفانه در بیشتر نرم افزارها با لگاریتمی کردن چارت در فیبوناچی هیچ تغییری اعمال نمی شود که محاسبات فیبوناچی را به صورت درصدی انجام می دهد.
این گزینه عملکرد درستی ندارد، در فیبوناچی بازگشتی و اکستنشن، اشتباهات فاحش و برای همگان قابل دیدن است، ولی در فیبوناچی پروجکشن و اکسپنشن، محاسبات اشتباهات کمتری دارد. توجه داشته باشید که اطلاعات همیشه خام است و لگاریتمی نمی شود. بنابراین اشخاصی که اطلاعات را از شرکت های تامین کننده دیتا می گیرند و بعد آنها را در نرم افزار ها اجرا می کنند، همیشه چارت حسابی را روی نمودار مشاهده می کنند. در ادامه در مورد ابزار تحلیلی فیبوناچی و نمودارهای مورد استفاده در این ابزار بیشتر توضیح می دهیم.
دلیل نابرابر بودن فواصل قیمتی در نمودار لگاریتمی چیست؟
گفتنی است که بر خلاف نمودار حسابی یا ساده، در نمودار لگاریتمی فواصل یکسان قیمتی با هم برابر نیستند. ولی دلیل آن چیست؟ فرض کنید شما سهمی را ۱۰۰۰ تومان خریده اید و ۲۰۰۰ تومان به فروش رسانده اید. در این معامله چند درصد سود کرده اید؟ بله درست است، ۱۰۰ درصد. حال فرض کنید همان سهم را ۲۰۰۰ خریده اید و ۳۰۰۰ تومان به فروش رسانده اید، در این معامله چند درصد سود کرده اید؟ بله درست است، ۵۰ درصد! می بینید که در هر دو معامله شما ۱۰۰۰ تومان سود کردید، اما در معامله اول ۱۰۰ درصد و در معامله دوم ۵۰ درصد سود کردید!
در حقیقت هر اندازه قیمت بالاتر رود، فواصل یکسان قیمتی، به لحاظ درصدی سود کمتری به شما خواهد داد. این داستان دلیل اختلاف فواصل قیمتی در نمودار لگاریتمی است. در حقیقت نمودار لگاریتمی هر چقدر که قیمت افزایش میابد، فواصل را کم می کند و به لحاظ درصد آن را تعیین می کند. به عنوان مثال در یک نمودار لگاریتمی فاصله ۱۰۰۰ تومان تا ۲۰۰۰ تومان برابر است با فاصله ۲۰۰۰ تومان تا ۴۰۰۰ تومان.
نمودار حسابی در بورس
به عنوان ساده ترین نمودار از انواع نمودار تحلیل تکنیکال می توان نمودار خطی را نام برد. با توجه به این که در زمان های مختلف، قیمت مشخص است، با وصل کردن قیمت های گوناگون به یکدیگر، این نمودار حاصل می شود. این نمودار به صورت پیش فرض طبق قیمت بسته یا همان قیمت آخرین معامله حاصل می شود، نمودار خطی بیانگر قیمت در محور عمودی با استفاده از فاصله مساوی بین قیمت های تعیین شده است. نمودارهای خطی مقادیر مطلق را نشان می دهند و تغییرات قیمت آن بصورت عددی محاسبه می شود.
در تحلیل تکنیکال کدام نمودار کارایی بیشتری دارد؟
بررسی نمودار قیمتی سهام بسته به نوع مقیاس قیمت مورد استفاده در هنگام مشاهده نمودار، می تواند میان تحلیگران مختلف متفاوت باشد. از هر دو نمودار لگاریتمی و حسابی قادریم در تحلیل تکنیکال استفاده نماییم و در این خصوص قانون قطعی مبنی بر برتری یکی نسبت به دیگری وجود ندارد، ولی با توجه به مثال بالا متوجه می شویم که در نمودار مقیاس حسابی، میزان حرکت واقعی موج های قیمتی به درستی مشخص نیست و چنانچه قصد داشته باشیم نمودار را با واقعیات بازار تطابق دهیم باید تغییرات قیمت بصورت درصدی محاسبه شود و طبیعی است تمامی تحلیل ها باید بر روی نمودار لگاریتمی انجام پذیرد تا به واقعیت نزدیک تر باشد.
این نکته را در نظر داشته باشید که ما بر روی کدام نوع نمودار تحلیل انجام می دهیم و این قضیه می تواند بسیاری از تحلیل ها را تغییر دهد. تحلیل روی نمودار حسابی و لگاریتمی می تواند بسیار متفاوت باشد و در حقیقت نتیجه تحلیل را کاملا تغییر دهد، لذا این سوال بسیار مهم مطرح می شود که کدام یک از نمودارهای حسابی و لگاریتمی برای تحلیل تکنیکال مناسب تر هستند؟
در حقیقت پاسخ به این سوال خیلی آسان نیست، ولی بیشتر تحلیلگرها از نمودار لگاریتمی در تحلیل هایشان استفاده می کنند، به خاطر این که این نوع نمودار با در نظر گرفتن درصد تغییرات قیمت، واقعیت حرکات چارت را بهتر نشان می دهد. توصیه ما هم مبنی بر استفاده کردن از نمودار لگاریتمی است، البته این امکان وجود دارد که افراد مختلف در مواردی تجربیات متفاوت تری داشته باشند. منطقی که برای بهتر بودن مقیاس لگاریتمی می توان ذکر کرد این است که تریدرها اغلب به صورت درصدی حد ضرر و حد سود خود را مشخص می کنند نه به صورت عددی.
به عنوان مثال امکان دارد یک معامله گر حد ضرر خود را ۴ درصد زیر قیمت خرید قرار دهد، اما هیچ تریدی حد ضرر را برای مثال ۱۰۰ تومان زیر قیمت خرید قرار نمی دهد. می توان رد پای درصد را در بیشتر محاسبات معمول در امور معامله گری مشاهده کرد و از این رو می توان استدلال کرد که نمودار لگاریتمی که به صورت درصدی ترسیم میشود میتواند ملاک بهتری برای تحلیل چارت قیمت سهام باشد. به هر روی با همه این تفاسیر هستند تریدرهای موفقی که همچنان با نمودار حسابی کار می کنند و بسیار موفق عمل می کنند پس هیچ نظریه مطلق و دقیقی از این موضوع وجود ندارد.
ابزار فیبوناچی و مقیاس لگاریتمی
یکی از ابزارهای کاربردی در تحلیل تکنیکال ابزارهای فیبوناچی قیمت است که معامله گران برای کسب نقاط حمایتی و پیداکردن اهداف قیمتی از این ابزار مهم استفاده می نمایند. همان گونه که گفته شد برای تغییرات قیمت بالای ۱۰۰درصد و نمودارهای میانمدت به بالا باید از نمودار مقیاس لگاریتمی استفاده شود. بیشتر نرم افزارهای تحلیلی که ابزار فیبوناچی را در منوی ابزارهای خود قرار داده اند محاسبات این ابزار کاملا به صورت حسابی برنامه نویسی شده است و وقتی که شما نمودار را در حالت مقیاس لگاریتمی قرار می دهید، ابزار فیبوناچی نمی تواند به صورت درصدی بازگشت قیمت را محاسبه کند و چیزی که نمایش می دهد کاملا بصورت حسابی است. (اگر می خواهید با ابزار فیبوناچی بیشتر آشنا شوید، پیشنهاد می کنم مطلب فیبوناچی در تحلیل تکنیکال رو مطالعه کنید)
در نرم افزار تحلیلی متاتریدر ۵ یا همان مفیدتریدر ۵، ابزار فیبوناچی این نرم افزار قابلیت محاسبه فیبوناچی به صورت درصدی در نمودار مقیاس لگاریتمی را دارد و در نمودار مقیاس حسابی هم به صورت حسابی محاسبه می کند. در مثال زیر تفاوت محاسبه فیبوناچی در نمودار مقیاس حسابی و نمودار مقیاس لگاریتمی در نرم افزار متاتریدر ۵ کاملا مشخص است :
در تصویر فوق نمودار مقیاس حسابی در نماد شیراز را مشاهده می کنید که قیمت از محدوده A با قیمت ۱۲۶ ریال تا نقطه B با قیمت ۵۰۲۴ ریال افزایش داشته است و برای این حرکت AB یک فیبوناچی ریتریسمنت ترسیم شده است و نقطه C روی تراز ۶۱.۸ درصد قرار گرفته که قیمت (۱۸۹۰ ریال) است؛ یعنی بازگشت تقریبا ۶۲ درصد را نشان می دهد.
ولی در تصویر دوم نمودار مقیاس لگاریتمی نماد شیراز می بینیم که فیبوناچی ریتریسمنت نقطه c را روی تراز فیبوناچی ۲۳.۶ درصد نشان می دهد. این تفاوت فاحش به دلیل اختلاف قیمت نقطه A-B است که چنانچه میزان رشد قیمت A-B را بصورت درصد حساب کنیم مقدار آن برابر است با ۳۸۸۷ درصد افزایش قیمت که در نمودار حسابی این میزان تغییرات قیمت مشاهده نمی شود، اما در نمودار مقیاس لگاریتمی این میزان کاملا مشهود است و کاربرد نمودار لگاریتمی در بورس کاملا به چشم می آید.
نحوه لگاریتمی کردن نمودار در تحلیل تکنیکال
تا به این جا فهمیدیم که نمودار لگاریتمی چیست و چه تفاوتی با نمودار حسابی دارد، ولی چگونه میتوان نمودار یک سهم را لگاریتمی کرد؟ به صورت کلی می توانید چارت نمودار سهام بورسی را در پلتفرم های مختلفی مشاهده کنید. در اکثر نرم افزارهای تحلیل تکنیکال، چه نرم افزارهای آفلاین چه نرم افزارهای تحت وب، این امکان وجود دارد که سبک های مختلف نمودار را به نمایش بگذارند.
به عنوان مثال در نرم افزار تحت وب تریدینگ ویو می توانید به سادگی با انتخاب گزینه لگاریتمی در پایین چارت، مقیاس نمودار را تغییر دهید. در تصویر زیر آیگون لگاریتمی کردن نمودار مشخص شده است. در نظر داشته باشید که log مخفف کلمه logarithmic به معنی لگاریتمی است.
نتیجه گیری و کلام پایانی
فرض کنید سهمی را در قیمت ۱۰۰ تومان خریداری می کنید و در قیمت ۳۰۰ تومان به فروش می رسانیم، در این معامله ۲۰۰ تومان به ازای هر سهم سود به دست می آوریم.
در معامله دوم سهمی را در قیمت ۵۰۰ تومان خریداری می کنید و در قیمت ۷۰۰ تومان به فروش می رسانیم، در معامله دوم نیز ۲۰۰ تومان به ازای هر سهم سود به دست می آوریم.
اختلاف ۲۰۰ تومانی در افزایش قیمت در هر دو حالت در نمودار حسابی صرفا به یک اندازه است و این اختلاف در نمودار حسابی برآورد درستی از درصد افزایش قیمت ندارد و صرفا به همان مقدار ۲۰۰ تومان وزن میدهد.
ولی در نمودار لگاریتمی با توجه به مقدار افزایش و درصد آن وزن دهی می شود.
یعنی نمودار لگاریتمی تنها بر مبنای درصد های افزایش و یا کاهش قیمت نمودارها را رسم می کند.
در معامله اول به ازای ۲۰۰ تومان افزایش قیمت سهم ۲۰۰ درصد سود و در معامله دوم نیز به ازای ۲۰۰ تومان افزایش قیمت در سهم فقط ۴۰ درصد سود به دست آوردیم.
به درستی مشخص می شود که در چارت حسابی میزان واقعی سود آوری و میزان حرکت واقعی قیمت مشخص نیست.
نمودارهای لگاریتمی درصد تغییرات قیمت را به وضوح نشان می دهند، ولی در نمودارهای حسابی این مورد وجود ندارد.
لذا بهتر است که در تحلیل های خود از نمودارهای لگاریتمی استفاده نماییم.
تجزیه و تحلیل نمودار سهام بسته به نوع مقیاس قیمت مورد استفاده در هنگام مشاهده نمودارها، می تواند در بین معامله گران گوناگون متفاوت باشد.
مقیاس قیمت لگاریتمی از درصد تغییر برای ترسیم نقاط داده استفاده می کند، لذا مقیاس قیمت به صورت برابر قرار نمی گیرد.
مقیاس قیمت حسابی از مقادیر مساوی بین مقیاس های قیمت استفاده می کند و فاصله مساوی بین مقادیر به وجود می آورد.
در منابع تحلیل تکنیکال گفته شده هر گاه تغییرات قیمت بیش از ۱۰۰ درصد باشد باید نمودار در مقیاس لگاریتمی بررسی شود، به خاطر این که با واقعیات بازار همخوانی کاملی دارد.
در پایان امیدوارم از این مقاله که به بیان کاربرد نمودار لگاریتمی در بورس اشاره داشت، نهایت استفاده را برده باشید.
هر سوال یا ابهامی در مورد انواع نمودارهای لگاریتمی و حسابی داشتید، حتما در بخش دیدگاه ها بنویسید تا پاسخ بدم.