الگوهای شمعی چند کندلی

کندل دوجی چیست؟ با انواع آن آشنا شوید!
سرمایهگذاران با استفاده از ابزارهای مختلف در بازار بورس، معاملات خود را به شکل بهتری برنامهریزی و مدیریت میکنند. این افراد با بهرهگیری از دانش بورسی و تکنیکهای تحلیلی، یک استراتژی معاملاتی موفق برای خود تدوین میکنند و با بهرهگیری از موقعیتهای مناسب در بازار، سودهای قابل توجهی را کسب میکنند. تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیل و ارزیابی سهمهای مختلف در بازار بورس است و کندل شناسی یکی از زیرشاخههای این روش محسوب میشود. در این مقاله قصد داریم به صورت کامل به کندل دوجی در تحلیل تکنیکال بپردازیم. برای آشنایی با الگوی شمعی دوجی در تحلیل تکنیکال، با ما همراه باشید.
منظور از الگوی شمعی دوجی یا کندل دوجی چیست؟
الگوی شمعی دوجی به یک سری از الگوهای کندلی گفته میشود که قیمت باز و بسته شدن سهم در آن، به یکدیگر بسیار نزدیک است. الگوهای کندلی به شکلهای مختلفی وجود دارند. به صورت کلی کندل دوجی به معنی پیروز نشدن خریداران و فروشندگان بر یکدیگر یا یک نوع خستگی موقت در بازار بورس است و با تشکیل کندل دوجی، حالت انتظاری برای سرمایهگذاران به وجود میآید.
این افراد با استفاده از تحلیل و ارزیابی کندلهایی که بعد از کندل دوجی در روند نمودار سهم تشکیل میشود، میتوانند به راحتی جهت حرکت سهم را تشخیص دهند. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:
آشنایی با انواع کندل دوجی
کندلهای دوجی به شکلهای مختلفی در روند معاملات سهم به چشم میخورد اما به صورت کلی سه حالت از این کندلها در بازار بورس، پرتکرار هستند:
- کندل دوجی پایه بلند
- کندل دوجی سنجاقک
- کندل دوجی سنگ قبر
در ادامه به بررسی و تشریح هر یک از این کندلهای دوجی در بازار بورس، میپردازیم.
1/ کندل دوجی پایه بلند
در کندل دوجی پایه بلند، قیمت باز و بسته شدن سهم یکسان یا بسیار نزدیک به هم است. سایههای تشکیل الگوهای شمعی چند کندلی شده در قسمت بالا و پایین این کندل بسیار بلند هستند. وجود این سایههای بلند یعنی در یک بازه زمانی میزان تقاضا در سهم باعث بالا رفتن قیمت سهم شده و در ادامه در بعضی از بازههای زمانی، فشار عرضه باعث میشود که قیمت سهم پایینتر بیاید. همانطور که حدس میزنید این رفتار در روند معاملات سهم به معنی وجود نوسانات زیاد است و سرمایهگذاران نمیتوانند با قطعیت معاملات خود را برنامهریزی کنند. در این برهه زمانی سهم نیاز به استراحت دارد و بعد از شکلگیری کندل دوجی پایه بلند، سهم نوسانهای ریزتری را تجربه میکند و به اصطلاح رنج میشود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:
2/ کندل دوجی سنجاقک
در این نوع از کندل دوجی، قیمت باز و بسته شدن سهم و بالاترین قیمت سهم، یکسان یا بسیار نزدیک به یکدیگر است و به همین دلیل سایه پایینی تشکیل شده در این کندل، دارای ارتفاع بیشتری است. مشاهده این کندل در روند معاملات به این معنی است که سهم در بالاترین قیمت شروع به معامله میکند و فشار زیاد عرضه باعث میشود که قیمت سهم کاهش پیدا کند. در ادامه فشار تقاضا برتری پیدا میکند و همین امر موجب بالا رفتن قیمت سهم خواهد شد و درست در بالاترین قیمت، سهم بسته میشود. به صورت خلاصه این کندل نشاندهنده برتری خریداران در روند معاملات است که همزمان با آن، قیمت سهم رو به رشد خواهد بود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:
3/ کندل دوجی سنگ قبر
در کندل دوجی سنگ قبر، قیمت باز و بسته شدن سهم و پایینترین الگوهای شمعی چند کندلی قیمت معامله، یکسان یا بسیار نزدیک به یکدیگر است. این کندل نشاندهنده این است که سهم در قیمت پایین شروع به معامله کرده است و در ادامه فشار تقاضا باعث شده قیمت بالاتر برود، در نهایت فشار عرضه در روند معاملات سهم بیشتر شده و منجر به کاهش قیمت میشود و درست در همان محدوده پایین قیمتی، سهم بسته خواهد شد. این کندل نشان دهنده برتری عرضه در روند معاملات است. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:
چند نکته مهم درباره کندلهای دوجی
- کندل دوجی سنجاقک معمولا در انتهای روند نزولی سهم تشکیل میشود.
- کندل دوجی سنگ قبر به طور معمول در انتهای روند صعودی سهم شکل میگیرد.
- حالت نزولی سهم بعد از کندل دوجی سنگ قبر، معمولا کمی طولانی خواهد بود.
- برای انجام معاملات در بازار بورس، فقط با اتکا به کندل دوجی تصمیمگیری نکنید و همزمان از سایر ابزارهای تحلیلی استفاده کنید.
- کندلهای دوجی به تحلیلگران کمک میکنند تا روند سهم را در روزهای آینده بازار پیشبینی کنند.
- نوع دیگری از کندل دوجی با نام «دوجی چهار قیمت» وجود دارد که با دیدن این الگو نمیتوان فهمید بازار به چه شکل تغییر پیدا کرده است. البته این نوع از کندل دوجی کاربرد زیادی ندارد و فقط سه حالت اول به صورت زیاد در مکرر معاملات سهم به چشم میخورند.
کلام آخر
تحلیلگران با استفاده از ابزارهای متنوعی که در بازار بورس وجود دارد، بهترین موقعیتها را برای ورود و خروج از سهم، تشخیص میدهند. یکی از این ابزارهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال کندل دوجی است. کندلهای دوجی در اشکال مختلفی در روند معاملات یک سهم به وجود میآیند که سه نمونه از آنها بیشتر به چشم میخورند: کندل دوجی پایه بلند، کندل دوجی سنجاقک و کندل دوجی سنگ قبر. هر کدام از این کندلهای دوجی تحت شرایط خاصی به وجود میآیند. به عنوان مثال دوجی سنجاقک در انتهای روند نزولی در سهم شکل میگیرد و با یک حمایت قوی منجر به تغییر روند سهم و شکلگیری روند صعودی خواهد شد. باید در نظر داشته باشید در روند معاملات، برای تصمیمگیری نهایی فقط به کندلهای دوجی اتکا نکنید و به صورت همزمان از سایر ابزارهای موجود در بازار استفاده کنید، به این شکل نتیجه حاصل شده دارای اعتبار بیشتری خواهد بود.
چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟
اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نمودهاند.
اما آيا كندل استيكها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثالهاي پايين توجه كنيد:
معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده الگوهای شمعی چند کندلی است زیرا به آنها اينگونه گفته شده است.
يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنبالهدار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.
پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معاملهگران پین بار نزولی را مشاهده ميكنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل ميكنند.
بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص ميكنند و خود را براي ريزش بازار آماده مينمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموختههاي موجود در كتابها و سايتها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معاملهگران دچار شك و ترديد در مورد دانستهها و نحوه عملكرد خود ميشوند و حتي گاهي به الگوها شك ميكنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت ميدهند.
.معاملهگر نمیدانند پینبار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معاملهگران است كه باعث شكلگيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :
ما این را میدانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج ميكنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكلگيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پینبار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معاملهگران این موضوع را نمی دانند زیرا از الگوهای شمعی چند کندلی اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پینبار دریافت کردهاند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پینبار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خواندهاند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پینبار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميلهاي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل میكنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما میشوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.
آنها انواع مختلف شمعها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل ميشوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »
بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر ميشوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم میتوانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها میتواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و میتوانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.
چرا الگو؟
ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهرهوري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام ميپذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريعتر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال ميكند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!
وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میلههای شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معاملهگری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.
حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها
ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:
1. اندازه
آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.
2. فتیله ها (سایه ها)
فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پینبار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایهها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.
3. بسته شدن
همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران
2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان
شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست میخورند ، جلوگیری کنید.
1. مقایسه شمعها
این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمعهای فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پینبار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پینبار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی میپوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.
2. موقعيت مكاني
مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنالهای با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.
و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.
فراموش نکنید:
شمعها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معاملهگران در بازارها است. شمعها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.
استراتژی الگوهای کندلی
همه معامله گران به دنبال روش هایی هستند که نقاط ورود و خروج مناسب را به آن ها نشان دهد یکی از روشی هایی که خیلی زود می تواند در نقاط حساس سیگنال هایی مبنی بر خروج از بازار یا ورود به بازار را به معامله گران بدهد الگوهای شمعی است.
به همین منظور در ادامه این مقاله قصد داریم تا در مورد تاریخچه، انواع این الگوها و نحوه استفاده از آن ها مطالبی را با شما در میان بگذاریم.
کندل استیک یا نمودار شمعی اولین باز توسط تجار برنج ژاپنی در سال 1600 میلادی مورد استفاده قرار می گرفت استفاده از این روش به آن ها کمک می کرد تا بتوانند روند قیمت در آینده را پیش بینی کنند.
اما نخستین کسی که این کندل ها را به شکل امروز نامگذاری و از آن ها استفاده کرده مونهیسا هما یک تاجر برنج ژاپنی بود که در قرن 17 میلادی زندگی می کرد. او با بررسی بازارها در گذشته و با شناسایی الگوهای مختلف شروع به دسته بندی آن ها به شکل امروز کرد و نام این روش نمایش قیمت را کندل استیک کذاشت.
سال ها بعد شخصی به نام استیو نیسو به شکل کاملا تصادفی این الگوها را پشت یادداشت هم اتاقی ژاپنی خود دید این اشکال موجب کنجکاوی او شد و در نهایت برای آشنایی بیشتر و کشف تمام اسرار این الگوها به ژاپن سفر کرد.
استیونیسون بعد از جستجوهای فراوان موفق به کشف اسرار این روش گردید و آن را با خود به غرب آورد و در معاملات روزانه خود از آن ها استفاده کرده. استفاده از کندل ها به قدری درصد موفقیت او را بالا برده بود که مردم گمان می کردند روشی جادویی پیدا کرده تا در سال 1990 کتابی با نام الگوهای شمعی ژاپنی از او منتشر شد در این کتاب نحوه استفاده از الگوها و انواع آن شرح داده شده بود.
• کتاب الگوهای شمعی ژاپنی استیونیسون امروز به عنوان یکی از منابع معتبر و کاربردی در زمینه شمع های ژاپنی در جهان مورد استفاده است.
ساده ترین و ابتدایی ترین روش نمایش قیمت نمودار خطی است. زیرا برای رسم این نمودار فقط از قیمت های بسته شدن(Close) استفاده می شود.
روش کار به این شکل است که قیمت بسته شدن در بازه زمانی مدنظر بر روی نمودار مشخص می شود سپس این قیمت ها به یکدیگر متصل شده و نمودار خطی ایجاد می شود.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که این نمودار هیچ اطلاعاتی در مورد قیمت باز شدن، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت در اختیار معامله گران قرار نمی الگوهای شمعی چند کندلی دهد.
نمودار میله ای از یک خط عمودی و دو زبانه در قسمت چپ و راست آن تشکیل شده است. پایین ترین قسمت میله نشان دهنده کمترین قیمت و بالاترین قسمت میله نشان دهنده بیشترین قیمت در بازه معاملاتی مدنظر است. برای نشان دادن قیمت باز شدن و بسته شدن از الگوهای شمعی چند کندلی زبانه های سمت چپ و راست میله استفاده می شود به این ترتیب که زبانه سمت چپ نشان دهنده قیمت باز شدن و زبانه سمت راست نشان دهنده قیمت بسته شدن است.
• پیش از شناخت الگوهای ژاپنی در کشورهای غربی نمودار میله ای متداول ترین شیوه ای بود که تحلیل گران غربی از آن استفاده می کردند.
برای نمایش میله صعودی زبانه کوچکی که سمت چپ خط عمودی قرار دارد باید بالاتر از زبانه سمت راست باشد به این ترتیب یه میله صعودی تشکیل گردیده است.
از نظر بسیاری از معامله گران نمودار شمعی همان نمودار میله ای است که از چهار قیمت بازشدن، بسته شدن، بالاترین قیمت و پایین ترین قیمت تشکیل شده است که از نظر بسری جذاب تر و تفسیر آن راحت تر است.
یکی از تفاوت های اصلی این نمودار و نمودار میله ای نحوه نمایش آن است به طوری که برای نشان دادن قیمت باز شدن و بسته شدن مستطیلی عمودی و تو پر رسم می شود. برای نمایش بالاترین قیمت خطی در بالای این مستطیل و برای نمایش پایین ترین قیمت خطی در پایین این مستطیل رسم می شود که به آن سایه یا فیتیله می گویند.
در حالت کلاسیک معمولا این کندل ها به رنگ سیاه و سفید نمایش داده می شوند اما امروزه برای جلو بیشتر از رنگ سبز و قرمز نیز در نمایش کندل ها استفاده می شود. رنگ سفید و سبز برای کندل های صعودی و رنگ سیاه و قرمز برای نمایش کندل های نزولی استفاده می شود.
اولین شرطی که برای استفاده از این الگوهای باید در نظر داشته باشید روند حاکم بر بازار است. یعنی اگر روند نموداری که آن را بررسی می کنید صعودی باشد مشاهده الگوهای بازگشتی صعودی در این روند بی معنی است اما اگر الگوهای بازگشتی نزولی در چنین روندی مشاهده شود می تواند به عنوان اخطاری برای پایان روند صعودی باشد.
دومین شرطی که باید آن را مدنظر قرار دهید. بررسی این الگوها در جایگاه مناسب است. اگر در یک روند صعودی هستید ابتدا باید مقاوت های پیش رو را رسم نمایید اگر کندل بازگشتی نزولی در نزدیکی این مقاوت مشاهده کردید اعتبار الگو افزایش می یابد در غیر این صورت ممکن است الگو به راحتی فیل شود.
برای الگوهای بازگشتی صعودی نیز همین شرایط صادق است یعنی شما باید این الگوها را در نزدیکی یک مقاومت مشاهده کنید تا اعتبار آن افزایش یابد.
• دامنه پیش بینی کندل های صعودی 2 تا سه کندل است. یعنی اگر الگوی کندل مشاهده الگوهای شمعی چند کندلی الگوهای شمعی چند کندلی کردید به وسیله آن می توانید دو تا سه کندل آینده را پیش بینی کنید. بهتر است از این روش در کنار سایر روش های تحلیل تکنیکال استفاده نمایید.
• مشاهده الگوهای کندلی در نزدیکی یک حمایت و مقاومت به منزله تغییر روند از صعودی به نزولی یا عکس نیست بلکه می تواند بازار را وارد حال رنج یا نوسانی نماید.
• در این حال منظور بدنه کندل است. اگر کندلی داشته باشیم که بزرگ باشد اما بخش اعظم آن را سایه ها تشکیل داده باشند در واقع کندلی ضعیف خواهیم داشت.
کندل چیست؟ Candle
نمودارهای کندل استیک (شمعی – ژاپنی) یکی از پرکاربردترین نمودارها در تحلیل تکنیکال هستند که کندل ها (Candle) به عنوان اجزای اصلی آنها حاوی تمام اطلاعات قیمتی موردنیاز در آن تایم فریم خاص میباشند. اهمیت کندل (معنی فارسی: شمع) در تحلیل تکنیکال زمانی مشخص میشود که شما صرفا با دیدن نمودارهای شمعی و یافتن الگوهای کندل استیک (CandleStick) روند قیمتی را پیشبینی میکنید. وجه تمایز کندلها در ارائه هیجانات و احساسات معاملهگران بصورت بصری میباشد در واقع بیشترین اطلاعات قیمتی معاملات در یک دوره زمانی مشخص (از تایمفریم دقیقهای تا روزانه و ماهانه) بصورت تصویری در یک کندل گنجانده میشود و معاملهگران با بررسی شمعها به سادگی میتوانند رفتار آینده بازار را پیشبینی کنند. مفاهیم یک کندل در بحث آموزش تحلیل تکنیکال، پرایس اکشن، الگوهای کندل استیک و… از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر گام صفر تحلیل تکنیکال را یادگیری مفهوم کندل و انواع آن بدانیم اغراق نکرده ایم!
کندل چیست؟
کندل در لغت به معنای شمع است و جزء اصلی نمودارهای کندل استیک میباشد که 4 پارامتر اصلی قیمت (قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت) در یک تایم فریم خاص را شامل میشود و از دو بخش تشکیل میشود: بدنه (Real Body) و سایه (Shadow)؛ بدنه کندل بیانگر قیمت بسته شدن (Close Price) و قیمت بازگشایی (Open Price) است دو خطی که در ابتدا و انتهای بدنه قرار دارد به شادو یا همان سایه معروف است که سایه پایینی و بالایی به ترتیب معرف کمترین قیمت (Low Price) و بیشترین قیمت (High Price) هستند.
با توجه به قیمت پایانی (Close) و آغازین (Open) دو نوع کندل داریم: کندل صعودی یا نزولی؛ در واقع اگر قیمت پایانی بیشتر از قیمت آغازین باشد بیانگر کندل صعودی است که بدنه آن توخالی و با رنگ سفید نشان داده میشود همچنین اگر قیمت پایانی کمتر از قیمت بازگشایی باشد کندل نزولی خواهیم داشت و رنگ بدنه آن بصورت توپر و با رنگ سیاه خواهد بود. دقت بفرمایید که نمایش بدنه کندل صعودی و نزولی به ترتیب با رنگ سبز و قرمز رایجتر است شکل زیر مفهوم کندل را با جزئیات تمام نشان میدهد.
الگوهای کندل استیک
همانطور که در مقالات قبلی مفصل بحث کردیم اساس تحلیل تکنیکال بر این جمله استوار است که “با تشخیص خطوط حمایت و مقاومت و ترسیم خط روند، در جهت روند فعلی معامله کنید!” الگوهای کندل استیک طبق اصل سوم تحلیل تکنیکال (تاریخ تکرار میشود!) شکل گرفتهاند در واقع از آنجایی که معاملهگران عکسالعمل یکسانی در شرایط مشابه دارند با شناسایی واکنش بازار به قرارگیری خاص کندلها کنار یکدیگر، الگوهای شمعی ساخته میشوند. تقریبا بیشتر الگوهای کندل استیک برای پیشبینی بازگشت روند در نقاط حمایتی و مقاومتی مورد استفاده قرار میگیرند و الگوهای کمی برای تایید و ادامهدار بودن روند فعلی وجود دارند. الگوهای شمعی با توجه به ترتیب قرارگیری چند کندل و بررسی طول بدنه و سایه آنها انواع مختلفی دارند مثل الگوهای یک، دو و سه کندلی.
ترکیب الگوی شمعی با حمایت و مقاومت در معامله
در این مقاله از مقالات آموزش فارکس، الگوهای شمعی ژاپنی پایه که در بخش های قبلی آموخته ایم را بررسی خواهیم کرد تا بتوانیم در معاملات خود تصمیم گیری صحیح داشته باشیم.
به یاد داشته باشید کندل ها به خودی خود بی فایده هستند و شما همیشه باید فضای بازار و آنچه قیمت به شما می گوید را در نظر بگیرید.
اما پیش از شروع ، چند کلمه جهت احتیاط …
همچون هر اندیکاتور یا ابزار تکنیکالی دیگر، اگر کندل ها نشان دهنده تغییر روند یا ادامه روند باشند این بدین معنا نیست که چنین چیزی قطعا رخ خواهد داد.
این بازار فارکس است و هیچ چیزی در آن وحی منزل نیست!
استفاده از کندل ها با حمایت و مقاومت
از ساده ترین راه های استفاده از کندل ها بکارگیری سطوح حمایت و مقاومت است.
از آنجا که سطوح حمایت و مقاومت مناطقی را مشخص می کنند که خریداران و فروشندگان آماده فعالیت هستند ، بررسی نحوه رفتار کندل ها با آنها در پیش بینی قیمت به شما کمک زیادی می کند.
در اینجا یک مثال واقعی فارکسی ارائه می شود:
در این سناریو می بینید که در حدود سطح 1.4900 مقاومت وجود دارد.
شما به شدت تمایل به ورود دارید اما تصمیم می گیرید که صبر کنید زیرا کندلی که این سطح را لمس کرد شدیدا صعودی است.
بعد از آرایش دو کندل دیگر، یک الگوی 3کندل داخلی رو به پایین کشف می کنید که یک سیگنال نزولی بسیار قوی است.
با استفاده از این آرایش به عنوان تأیید سیگنال فروش ، کار خود را می کنید و روی جفت ارز معامله فروش می گیرید.
از آنجا که یک تریدر باهوش هستید ، یک حد ضرر بالای مقاومت نیز تعیین می کنید.
به دلیل صبر و حوصله بالا و دانش خوب از آرایش کندل ها، شانس ها را بسیار به نفع خود افزایش داده اید.
بیایید ببینیم بعد از معامله فروش شما چه اتفاقی افتاده است …
وااااووو! این جفت تقریبا بلافاصله به نفع شما حرکت کرده و صدها پیپ به جیب زدید. 🙂
شما به نزدیکترین نمایشگاه اتومبیل مراجعه کرده و یک اتومبیل خفن اسپرت برای خود خریداری می کنید.
بعلاوه یک جت و رنگهای آنها را هم باهم ست می کنید.
تریدر طماع و رویاپرداز با سر به زمین می خورد!
شاید با خود بگویید ، “چرا من باید سطح حمایت و مقاومت را با کندل ها ترکیب کنم؟ می توانم سیگنال های بسیار بیشتری را فقط با در نظر گرفتن کندل ها بگیرم و درآمد بیشتری کسب کنم “!
برای پاسخ به آن ، نگاهی دوباره به همان نمودار معامله فرضی خود بیندازید …
ما در اینجا برخی از سیگنال های معاملاتی بالقوه را فقط بر اساس آرایش کندل ها برجسته می کنیم.
اگر تنها فقط با آن آرایش کندلی معامله می کردید ، تک تک دفعات ضرر می کردید!
پس لطفا نه رویاپرداز باشید و نه طماع! فارکس محل زمین زدن این اشخاص است.
با جفت کردن آرایش کندل ها همراه با سطح حمایت و مقاومت ، شانس موفقیت را افزایش می دهید.