تعریف تجزیه و تحلیل فنی

- ایجاد دقیق تجزیه و تحلیل کسب و کار (طرح مشکلات، فرصتها و راهحلهای دستیابی به موفق در کسب و کار)
- بودجهبندی
- برنامهریزی و مدیریت برنامه ریزی
- تحلیل مغایرتها
- گزارش نویسی
- تعریف الزامات تجاری و گزارشدهی به ذینفعان
اصطلاحات تحلیل تکنیکال
شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که در دنیای کریپتو با اصطلاحات گوناگونی مواجه شده باشید که معنی آن ها را درک نکرده و متوجه کاربرد آن ها نشده باشید. آشنایی با این اصطلاحات برای افرادی که از ارز دیجیتال استفاده می کنند، به خصوص اشخاصی که قصد ترید و کسب درآمد در حوزه رمز ارز ها را دارند امری ضروری تلقی می شود. به همین دلیل فراگیری مفاهیم تحلیل تکنیکال یکی از کار هایی است که هر شخص فعال در این زمینه باید انجام دهد. در این مقاله قصد دارید تمامی اصطلاحات تحلیل تکنیکال را تفسیر کرده و برای شما عزیزان شرح دهیم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تعریف تجزیه و تحلیل فنی تکنیکال به دانش فنی گفته می شود که به وسیله مجموعه ای از ابزار های خاص، روند بازار های مالی پیشبینی می شود. در واقع تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی، از طریق تجزیه و تحلیل آمار جمع آوری شده، مانند حرکت و حجم قیمت تشکیل شده است. بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی، که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را براساس نتایج کسب و کار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل فنی بر مطالعه قیمت و حجم دارایی ها متمرکز است.
از این نوع دانش اغلب برای تولید سیگنال های تجاری کوتاه مدت استفاده می شود که ابزار های خاصی مانند نمودار ها و کندل ها در کمک رسانی به آن تاثیر بسزایی دارند. در ادامه به اصطلاحاتی که در تحلیل تکنیکال به کار می روند پرداخته ایم.
اصطلاحات پایه ای تحلیل تکنیکال
CandleStick charts: نمودار های شمعی، نشان دهنده نوسانان قیمتی بازار هستند، در واقع به وسیله این ابزار شما می توانید تمام نوسانات قیمت که در تاریخچه یک دارایی اتفاق افتاده است را مشاهده کنید. همچنین این نمودار ها نوسانات لحظه ای بازار را نیز نشان می دهند. برای استفاده از این ابزار و اطلاعات بیشتر، می توانید به مقاله آموزش تحلیل کندل ها مراجعه نمایید.
Pivot: پیوت به نقاط ماکسیمم و مینیمم که در چارت قیمتی تشکیل می شوند گفته می شود. این نقاط نشان دهنده بازگشت قیمت یک دارایی می باشد که انواع گوناگونی را در بر می گیرد. معامله گران از این نقاط برای شناسایی نقاط احتمالی تحرکات بازار استفاده می کنند.
Pivot Major: پیوت ماژور نشان دهنده سطح های کلیدی بازگشت در بازار است. اگر این نقاط توسط تریدر به خوبی شناسایی شوند شامل سود می شوند. پیوت ماژور معمولا خلاف جهت است، یعنی اگر بازار صعودی باشد نزولی می شود و بالعکس.
Pivot Minor: اگر بازگشت قیمت بسیار ناچیز و محدود باشد به آن پیوت مینور گفته می شود، این نوع پیوت بر عکس پیوت ماژور عمل می کند و نشان دهنده تغییرات کوچک بازگشت قیمت می باشد.
Trendline: خط روند، یکی از قابلیت های شناسایی نقاط حمایت و مقاومت می باشد. این خطوط در امتداد روند رسم می شوند تا محدوده های حمایت و مقاومتی یک دارایی مشخص شود، در نتیجه تریدر می تواند تشخیص دهد چه زمانی برای خرید یا فروش بهتر است.
Up Trend: آپ ترند، روند صعودی قیمت یک دارایی مالی را توصیف می کند، در واقع در این حالت شاهد ایجاد شدن کف و سقف های بالا تری در قیمت هستیم.
Down Trend: مفهوم این اصطلاح دقیقا بر عکس آپ ترند است و حرکت نزولی قیمت دارایی ها را نشان می دهد. Down Trend نشان دهنده ایجاد شدن کف ها و سقف های پایین تر در قیمت است.
Trading Range: معاملات محدوده نوسان، به شرایطی از بازار های مالی اشاره دارد که در زمانی مشخص میان دو سطح حرکت کند. این شاخص می تواند به مدت 5 دقیقه ظاهر شود و یا ماه ها اتفاق بیفتد، در این روند کف و سقف قیمت نسبت به یکدیگر تغیری نمی کنند و تقریبا در یک سطح قرار می گیرند.
Support Zone: محدوده حمایت قیمت به منطقه ای اشاره دارد که قیمت یک سهام یا دارایی در آن حمایت می شود، در واقع محدوده حمایتی، به نقطه ای گفته می شود که انتظار می رود از افت قیمت جلوگیری شود.
Resistance Zone: محدوده مقاومتی قیمت، به ناحیه ای اشاره دارد که انتظار می رود از افزایش قیمت جلوگیری شود. برای مثال زمانی که می گویند بیت کوین در محدوده مقاومتی قیمت قرار دارد، به این معنی است احتمالا قیمت بیت کوین دیگر افزایش نمیابد.
Breakout: زمانی که سطوح مهم قیمتی شکسته می شوند به اصطلاح می گویند Breakout اتفاق افتاده است. شکست، در تحلیل تکنیکال هنگام عبور قیمت از سطوح مقاومتی (Resistance Zone) اتفاق می افتد.
Fakebreak: فیک بریک، به شکست هایی گفته می شود که واقعی نیستند و معامله گران را کمی گمراه می کنند. تریدر ها باید هنگام تحلیل Breakout ها دقت داشته باشند به دام فیک بریک نیفتند.
Price Action: پرایس اکشن یک تکنیک معامله است که به معامله گران این امکان را می دهد با استفاده از حرکات واقعی قیمت بازار را تحلیل کنند و معامله خود را تعیین کنند. در واقع به رفتار شناسی قیمت بدون استفاده از عوامل خارجی یا اندیکاتور ها گفته می شود.
Indicators: اندیکاتور ها ابزار یا شاخصی برای تحلیل قیمت هستند که در چارت های قیمتی وجود ندارند و تریدر طبق خواسته خود می تواند اندیکاتور های مختلف را به چارت قیمتی اضافه کند تا تحلیل صحیح تری از بازار داشته باشد. برای مثال استفاده از استراتژی معامله با RSI بر عهده معامله گران می باشد اما این اندیکاتور کمک بسیاری به تحلیل بازار می کند.
Impulse Wave: الگوی موج ضربه ای، یکی از اصطلاحات تریدینگ است که حرکت قوی در قیمت دارایی را همزمان با جهت اصلی روند اساسی توصیف می کند، این موج ها می توانند به شکل نزولی یا صعودی باشند. در واقع از این الگو برای تحلیل حرکت قیمت دارایی های مالی استفاده می شود.
Corrective Wave: امواج اصلاحی، دقیقا نقطه مقابل امواج ضربه ای هستند.
Divergence: هر گاه قیمت کف یا سقف جدیدی بسازد اما اسیلاتور بر خلاف آن عمل کند واگرایی یا Divergence اتفاق می افتد. اگر به زبان ساده تر بخواهیم توضیح دهیم، واگرایی به شرایطی گفته می شود که قیمت در چارت، با اندیکاتور مطابقت نداشته و شواهدی در مورد بازگشت قیمت وجود داشته باشد. واگرایی ها در قالب مثبت و منفی ارائه می شوند.
Oscillator: اسیلاتور یا نوسان ساز، نوعی اندیکاتور محسوب می شود اما دارای تفاوت هایی نیز می باشد. اسیلاتور یکی از ابزار های تحلیل تکنیکال است که شرایط هیجانی بازار و مومنتوم قیمت را ارزیابی می کند و نتیجه نهایی را در قالب یک عدد به معامله گران ارائه می دهد. اسیلاتور نیز برای تحلیل بازار و پیشبینی روند قیمت یک دارایی مالی به کار می رود.
Classic Pattern: الگوی کلاسیک، به الگوهای کندلی مانند مثلث، پرچم، سر و شانه که در تحلیل تکنیکار مرسوم هستند گفته می شود.
اصطلاحات تعیین سفارش در تحلیل تکنیکال
market price: مارکت پرایس به معنی خرید و فروش لحظه ای یک دارایی به قیمت بازار می باشد، هر کجا این عبات را مشاهده کردید باید بدانید در مورد قیمت لحظه ای یک دارایی صحبت می شود.
Buy/Sell Limit: در اینجا کلمه Buy به معنی خرید و کلمه Sell به معنی فروش است. اما زمانی که کلمه Limit در کنار این دو قرار می گیرد به معنی خرید و فروش در محدوده ای مشخص می باشد. برای مثال Buy limit به معنی خرید در محدوده ای خاص می باشد.
Buy/Sell stop-Limit: این عبارت به معنی سفارش گذاری با شرایط معامله است، مثلا Buy stop-Limit به معنی خرید یک دارایی در شرایطی خاص است که خود تریدر( تحلیل گر) موقعیت خرید یا فروش را تعیین می کند.
Stop Loss: این عبارت نشان دهنده حد ضرر شماست، در واقع این قابلیت از ضرر بیش از حد معاملات جلوگیری می کند، مثلا تحلیل گری تشخیص می دهد قیمت بیت کوین در آینده افزایش میباد، در نتیجه فروش BTC های خود را در نقطه قیمتی بالا تعیین می کند در این شرایط اگر قیمت بیت کوین طبق پیشبینی تحلیل گر عمل نکند و کاهش یابد معامله گر دچار ضرر می شود، اما اگر از استاپ لاس استفاده شده باشد از ضرر های عظیم جلوگیری شده و فقط میزانی که معامله گر برای ریسک از دست دادن دارایی خود تعیین کرده است از بین می رود.
Target Profit: این اصطلاح دقیقا بر عکس استاپ لاس عمل می کند و به معنی حد سود می باشد، در واقع نقطه ای در معامله که از قبل توسط تریدر مشخص شده Target Profit نام دارد. اگر بخواهیم کمی واضح تر توضیح دهیم تریدر ها با تحلیل هایی که انجام می دهند قیمت یک دارایی را پیشبینی می کنند، در نتیجه نقطه ای تعیین می کنند که در صورت پیشبینی صحیح و دستیابی قیمت به آن، معامله به صورت خودکار بسته شده و دارایی با سود تعیین شده توسط تریدر به فروش می رسد.
Risk/Reward: نسبت حد سود به حد ضرر، به ارزیابی خطرات و مزایای یک معامله اشاره دارد. هر تحلیل گری باید پس از خرید یک دارایی نسبت ریسک و ریوارد آن را تخمین بزند، زیرا مشخص می شود میزان سود معامله بالا تر است یا میزان ریسک.
Save Profit: نجات سرمایه، به موقعیتی اشاره دارد که وضعیت بازار در حالت نرمال نبوده و ممکن است قیمت قبل از رسیدن به Target Profit( هدف تریدر) بازگردد. در این حالت معمولا تریدر های حرفه ای با هدف جلوگیری از باختن کل سرمایه، اصل پول خود را از معامله خارج کرده و تنها سود آن را وارد معامله می کنند که به این عمل Save Profit می گویند.
Risk Free: ریسک آزاد، به قرار دادن حد ضرر( Stop Loss) در نقطه ورود گفته می شود. در واقع زمانی که شما استاپ لاس ر ابه نقطه ورود معامله وارد می کنید حد ضررتان صفر احستساب می شود. این تکنیک ریسک معامله را کاهش می دهد و خطرات یک معامله را مدیریت می کند.
تجزیه و تحلیل کسب و کار چیست؟ با چه ابزار و تکنیکهایی انجام میشود؟
تجزیهوتحلیل کسب و کار را میتوان بهعنوان یک رشته تحقیقاتی در نظر گرفت که به شما در یافتن نیازهای تجاری و شناسایی راهحل برای مشکلات تجاری کمک میکند.
راهحلهایی که تحلیلگر کسب و کار میدهد، ممکن است شامل توسعه نرم افزار و اجزای سیستمها، بهبود فرآیند، تغییرات سازمانی، یا برنامهریزی استراتژیک و حتی توسعه سیاستها باشد.
در واقع هدف از تحلیل کسب و کار، شناسایی راهحلهایی است که سبب پیشرفت و توسعه کسب و کار میگردد. در این مقاله به اهمیت و ضرورت تجزیه و تحلیل کسب و کار پرداخته و سپس به معرفی شغل تحلیلگر کسب و کار میپردازیم و در نهایت مراحل انجام فرآیند تجزیهوتحلیل کسب و کار و تکنیکهای رایج آن را معرفی میکنیم.
ضرورت و اهمیت استفاده از تجزیه و تحلیل کسب و کار
در زیر تعدادی از دلایل مهم استفاده از روشهای تجزیه و تحلیل کسب و کار ذکر شده است:
- به شما کمک میکند که با ساختار و پویایی شرکت خود آشنا شوید.
- به شما این امکان را میدهد که مشکلات موجود در سازمان خود را بشناسید.
- به شما این امکان را میدهد که پتانسیلهای بهبود دهنده را شناسایی کنید و راهحلهایی را جهت دستیابی به اهداف پیدا کنید.
- این مبحث به شما کمک میکند که نیاز به تغییرات را پیدا کرده و در مورد آن بحث کنید.
- در نهایت با استفاده از این روشها میتوانید ارزش ارائهشده توسط سازمان را برای سهامداران بالا ببرید.
تجزیه و تحلیل کسب و کار به این دلیل مهم است که سازمان بدینوسیله میتواند قدرت مالی خود را در بازار به دست آورد. در واقع با تجزیه و تحلیل تجارت، سازمان مهارتهای کسب و کار و تکنیکهای فنی را آموزش میبیند و آنها را تقویت میکند.
این مهارتها از روشهای برنامهریزیشده به دست میآیند که برای کارفرمایان بسیار جذاب هستند. به همین دلیل این تکنیکها در همه سطوح کسب و کار الزامی هستند. در ادامه با مهمترین این استانداردها آشنا میشوید.
استاندارد BABOK
استاندارد BABOK مخفف مجموعه دانش تجزیه و تحلیل کسب و کار است که توسط انستیتو تجزیه و تحلیل تجارت بینالمللی یا IIBA آمریکا توسعه داده شده است. این استاندارد در واقع چهارچوبی است که تجزیهوتحلیل کسب و کار را توصیف کرده و وظایف آن را عنوان میکند.
در نسخه 2 BABOK، تجزیه و تحلیل تجارت، بهعنوان مجموعهای از وظایف و تکنیکهای مورد استفاده برای کار، سیاستها و عملکردهای سازمان و همچنین توصیه راهحلهایی که سازمان را قادر به دستیابی به اهداف خود میکند، تعریف شده است.
مدرک این انستیتو CBAP است و تحلیلگر با مطالعه در زمینه این استاندارد، میتواند در همه نوع سازمانی، به فعالیت تحلیل کسب و کار بپردازد. بهطور خیلی ساده میتوان گفت تجزیهوتحلیل کسب و کار به سازمانها کمک میکند تا مشکلات و فرصتهای خود را تعریف کنند، راهحلهای بالقوه را ارزیابی کرده و اعتبارسنجی نمایند. همینطور بررسی نمایند که آیا راهحلهای پیادهسازی شده، برای آنها مزایایی را در بر دارد یا خیر.
تحلیلگر کسب و کار کیست؟
تحلیلگر کسب تعریف تجزیه و تحلیل فنی و کار؛ مسئولیت ایجاد مدلهای جدید، برای پشتیبانی از تصمیمات تجاری را بر عهده دارد. این تصمیمات با همکاری تیم مالی و فناوری اطلاعات سازمان انجام میپذیرد و شامل ابتکارات و استراتژیهایی برای بهبود اوضاع و بهینهسازی هزینهها است.
بنابراین یک تحلیلگر کسب و کار باید دارای درک کافی از الزامات تجاری، تجربه کافی در پیشبینی و بودجهبندی، تجزیه و تحلیل کسب و کار مالی و آشنایی با شاخصهای اصلی عملکردی باشد.
باب گریگوری، استاد و مدیر برنامه دانشگاهی در دانشگاه "بلو"، میگوید: «شناسایی و سپس اولویتبندی الزامات فنی و عملکردی، در لیست مسئولیتهای یک تحلیلگر قرار دارد.»
در واقع آنها باید این توانایی را داشته باشند که بدانند دقیقا چه کاری باید انجام دهند؟ چگونه این کار را انجام دهند؟ از چه کسانی باید ورودی بگیرند؟ و چگونه میتوان در مورد تمام این گزارشات و دادهها به توافق رسید؟
نقش تحلیلگر کسب و کار
تجزیه و تحلیل کسب و کار در واقع یک رویکرد منظم برای مدیریت تغییرات در سازمانها بوده که تحلیلگر کسب و کار در واقع عامل این تغییرها است.
تحلیلگران معمولاً راهحلها را شناسایی میکنند و جهت بالا بردن ارزشهای سازمان آنها را تعریف و اجرایی میکنند. تحلیلگران کسب و کار در تمام سطوح سازمان فعالیت دارند و خود را درگیر همه مسائل میکنند.
تعریف استراتژیها، ایجاد معماری منابع انسانی، ایجاد معماری سازمانی، تعریف اهداف و الزامات برنامهها و بهبود مستمر فناوریها از جمله وظایف این افراد در سازمان است.
نتیجه کار تحلیلگر کسب و کار
تحیلگر کسب و کار با تجزیه و تحلیل مناسب، سبب تحقق منافع، اجتناب از هزینهها، شناسایی فرصتهای جدید، درک تواناییهای موردنیاز و مدلسازی سازمانی میشود؛ بنابراین با استفاده از یک تجزیه و تحلیل مؤثر، میتوان اطمینان حاصل کرد که سازمان مربوطه این مزایا را دریافت کرده و در نهایت نحوه تجارت خود را بهبود میبخشد.
وظایف و مهارتهای تحلیلگر کسب و کار
مسئولیتهای یک تحلیلگر کسب و کار به شرح زیر است:
- ایجاد دقیق تجزیه و تحلیل کسب و کار (طرح مشکلات، فرصتها و راهحلهای دستیابی به موفق در کسب و کار)
- بودجهبندی
- برنامهریزی و مدیریت برنامه ریزی
- تحلیل مغایرتها
- گزارش نویسی
- تعریف الزامات تجاری و گزارشدهی به ذینفعان
جدا از همه اینها یک تحلیلگر برای تحلیل کسب و کار باید دارای مهارتهای زیر نیز باشد:
-
(کتبی و شفاهی)
- مهارتهای فردی
- مهارتهای تسهیل سازی
- دارا بودن دقت بالا و جزئینگری
- آشنایی با مهارتهای مدیریتی بالا
- توانایی تحلیل سهام
- مهندسی نیازمندیها
- تجزیه و تحلیل هزینهها
- توانایی مدلسازی فرآیندها
- آشنایی با انواع شبکهها، پایگاه داده و سایر فناوریهای روز
از اینرو با توجه به موارد بالا، بهتر است قبل از هر چیز در استخدام تحلیلگر کسب و کار دقت بیشتری به خرج داد. کارلیب در این مسیر در فرآیند جذب و استخدام منابع انسانی در کنار صاحبان مشاغل و کارفرمایان است تا سازمانی کارآمد داشته باشند.
فرآیند تجزیه و تحلیل کسب و کار
چگونه میتوان تجارت و نیازهای آن را تجزیه و تحلیل کرد؟ در پاسخ به این سؤال باید موارد زیر را عنوان کرد:
1. تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری:
این بخش، مجموعهای از فعالیتهای قبل از پروژه را شامل میشود که منجر به انتخاب پروژه میگردد. این فعالیتها به حفظ معماری تجارت شما کمک میکند و شما را برای تصمیمگیری آماده میکند. به همین دلیل در تجزیه و تحلیل کسب و کار بسیار مفید است.
2. برنامهریزی و مدیریت نیازمندیها:
در این مرحله شما باید وظایف و منابعی که با برنامهریزی شما در ارتباط هستند را تعریف کنید. در واقع این مرحله به شما کمک میکند تا اطمینان حاصل کنید که فعالیتهای انجام شده مناسب پروژه هستند یا خیر.
3. استخراج نیازمندیها:
این مرحله شامل تحقیق و کشف نیازمندیها از کاربران، مشتریان و سهامداران است.
4. تجزیه و تحلیل نیازمندیها:
در این مرحله چگونگی نیاز سهامداران به تجزیه و تحلیل کسب و کار، ساختار و طراحی و اجرای راهحلها شرح داده شده است. تجزیه و تحلیل نیازمندیها به شما کمک میکند تا روشها و ابزارهای مورداستفاده برای دادههای خام را تعریف کنید.
5. ارتباطات موردنیاز:
این مرحله مجموعهای از فعالیتها جهت بیان خروجی تجزیه و تحلیل نیازمندیها است. علاوه بر این قبل از اجرای یک راهحل، باید مورد ارزیابی و تأیید قرار گیرد.
6. تکامل و اعتبار سنجی راهحلها:
در این مرحله مشخص میشود که راهحل شما میتواند اهداف را برآورده کند یا خیر.
تکنیکهای رایج در تجزیه و تحلیل کسب و کار
1. تکنیک MOST؛
این تکنیک، یک فرم کوتاه از اهداف و استراتژیها است که به مدیران اجازه میدهد تا یک تجزیه و تحلیل کاملی از هدف یک سازمان داشته باشند و نحوه دستیابی به این اهداف را مشخص میکند.
تکنیک MOST از بهترین روشهای تجزیه و تحلیل کسب و کار است که با استفاده از آن تحلیلگر کسب و کار، آنچه را که باید سازمان انجام دهد را موردبررسی و تجزیه و تحلیل قرار میدهد.
2. تکنیک PESTEL؛
همیشه یکسری عوامل محیطی وجود دارند که بر روی برنامهریزیهای استراتژیک کسب و کار تأثیر میگذارند. این مدل به تحلیلگران کمک میکند تا تمام عوامل خارجی را که ممکن است سازمان را تحت تأثیر قرار دهند، ارزیابی کنند و همچنین نحوه بررسی آنها را مشخص میکند. شناسایی این محرکهای کلیدی از جمله وظایف تحلیلگر کسب و کار است.
این روش دارای یک چارچوب ساده برای تجزیهوتحلیل کسب و کار است که شامل مهارتهای کاربردی است. بهوسیله این تکنیک، میتوان تهدیدات بالقوه را شناسایی و کاهش داد.
3. تکنیک SWOT؛
این متد فرم کاملی از نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصتها و تهدیدها است. در واقع این متد به شما کمک میکند که بخشهای دارای نقاط ضعف و قوت را پیدا کنید. همچنین امکان تخصیص منابع مناسب را فراهم میکند. این بخش مشخص میکند که زمینههای مشکل چیست و راهحلهای پیشنهادی چگونه بر کسب و کار و افراد مرتبط با آن تأثیر میگذارند. این تکنیک، یک تکنیک رایج تجزیه و تحلیل کسب و کار است.
4. تکنیک MosCow؛
در این روش یک چارچوب ارائه میشود که نیازهای فردی در آن موردبررسی قرار میگیرد. در این متد همچنین اولویتبندی نیازها انجام میشود.
5. تکنیک CATWOE؛
این تکنیک به شما کمک میکند تا تمام فرآیندهایی که ممکن است کسب و کار شما را تحت تأثیر قرار دهد، بشناسید. این اصطلاح مخفف کلمات مشتریان، بازیگران، فرآیند تحول، نمای جهانی، مالک و محیطزیست است.
در واقع شناسایی میکند که مشتریان شما چه کسانی هستند، چه کسانی درگیر این وضعیت هستند، چه فرآیندهایی از این مسئله تأثیر میپذیرند، چه کسانی مالک این وضعیت بوده و اثرات گسترده این وضعیت چه چیزی است. از مهمترین مزیتهای این تکنیک، دریافت برداشتهای متفاوت از ذینفعان در یک پلتفرم مشترک است. به همین جهت این تکنیک یک تکنیک تقریبا کامل برای تجزیه و تحلیل کسب و کار به نظر میرسد که البته میتوان با دیگر تکنیکها هم زمان از آن نیز استفاده کرد.
6. تکنیک The 5 Whys؛
این متد شامل سؤالات عمدهای است که به تحلیلگران کمک میکند تا علت و ریشه وضعیت موجود را پیدا کنند.
7. تکنیک Six Thinking Hats؛
این روش به شما کمک تعریف تجزیه و تحلیل فنی میکند که دیدگاهها و ایدههای متناوب را در نظر بگیرید. در این روش تعدادی سؤالهای پیشگویی وجود دارد که به تحلیلگران کمک میکند که ریشه مشکلات را پیدا کنند.
تکنیکهای بالا همه کارآمد و مفید هستند و وظیفه تحلیلگر کسب و کار این است که بهترین را انتخاب کند و با توجه به آن، تجزیه و تحلیل کسب و کار را تا حصول نتیجه به انجام برساند.
سخن پایانی
تجزیه و تحلیل کسب و کار ممکن است در هر زمینهای اتفاق بیفتد و تحلیلگر باید با توجه به مسائل موجود در کسب و کار، به دنبال راهحلهای مناسب باشد.
افراد گوناگون با تخصصهای مختلف میتوانند با مدرک تحصیلی مدیریت کسب و کار (MBA)، مهارتهای لازم برای تجزیه و تحلیل کسب و کار را کسب کرده و در راستای دستیابی به اهداف سازمانی کسب و کار مورد نظر خود گام بردارند.
علم مدیریت
از تجزیه و تحلیل شغل تعاریف زیادی شده است که به برخی از آنها اشاره می شود.
ماتیس و جکسون(( Mathis and Jackson می گویند تجزیه و تحلیل شغل یک روش سیستماتیک جمع آوری و تجزیه اطلاعات درباره ی محتویات مشاغل، نیازهای انسانی و زمینه ها و شرایطی که شغلها در آن انجام می گیرد می باشد . میر کمالی می گوید: تجزیه و تحلیل شغل یعنی مطالعه ویژگی های کمی و کیفی و شرایط احراز آن از طریق جمع آوری اطلاعات دقیق و نظام یافته درباره ی آن شغل در یک سازمان می باشد .
تجزیه و تحلیل شغل فرآیند سیستماتیک تعیین و تبیین وظایف، مسئولیت ها و مهارتهای مورد نیاز برای اجرای یک شغل در سازمان و رابطه تعاملی آن با سایر مشاغل است .
هدف از تجریه و تحلیل شغل، جمع آوری اطلاعات در مورد پرسش های اساسی زیر است:
1- چه کاری انجام شود؟
2- چرا انجام شود؟
3- چگونه انجام شود؟
4- برای انجام آن، نیازمند چه ابزار و تجهیزاتی است؟
5- در چه شرایطی انجام می شود ؟
6- توسط چه کسی باید انجام شود؟
7- تا چه حد از متغییرهای محیطی متاثر است ؟
8- تا چه میزان در نیل به اهداف سازمانی موثر است ؟
9- مفاهیم واژه های کلیدی در رابطه با شغل کدام است ؟
10-تبلور ملاحظات قانونی به چه صورتی باید در شغل منعکس گردد؟
تا با جمع آوری اطلاعات بر اساس پرسش های مذکور و تحلیل آنها هدایت واحد منابع انسانی و امور کارکنان را در امر استخدام و انجام دیگر فعالیت ها میسر سازد. بنابراین اهمیت تجزیه و تحلیل شغل را در دستیابی به موارد زیر می توان یافت :
- تعیین ارزش نسبی مشاغل که جهت تعیین تعادل و برابری با دستمزد پرداختی با دیگر مشاغل درون سازمان و بیرون از آن ضروری است .
- کمک به مدیران و سرپرستان در جهت تعریف وظایف و مسئولیت های شاغلان و مستخدمان تحت پوشش آنان
- تعیین نیازهای استخدامی زمانی که امر برنامه ریزی نیروی انسانی و کارمند یابی باید تحقق یابد که کمک فراوانی به مدیران خواهد نمود.
- مبنایی برای برنامه ریزی پیشرفت و توسعه شغلی است .
- و سرانجام مبنایی که بر اساس آن بتوان توان بالقوه کارکنان را به بالفعل تبدیل نموده و انتظارت مثبت را در آنها برانگیخت و ترجیحات شغلی را به آن ها نمایاند .
مراحل تجزیه و تحلیل شغل
مرحله اول: بررسی کل سازمانی به منظور تعیین مطابقت مشاغل با بافت واهداف آن
مرحله دوم: تعیین اینکه از اطلاعات بدست آمده از تجزیه و تحلیل چگونه استفاده خواهد شد.
مرحله سوم: انتخاب نمونه هایی از مشاغل برای مطالعه و تجزیه و تحلیل
مرحله چهارم: بدست آوردن اطلاعات لازم با استفاده از روشهای مختلف تجزیه و تحلیل مشاغل
مرحله پنجم: تنظیم شرح شغل
مرحله ششم: تنظیم شرایط احراز شغل
مرحله هفتم: طراحی شغل با استفاده از اطلاعاتی که در مراحل ششگانه قبل به دست آمده است .
مرحله هشتم: ارزیابی طراحی شغل و انجام دادن اصلاحات لازم در صورت نیاز(سعادت،1386،ص24)
روشهای تجزیه و تحلیل شغل
1) روش مشاهده
مشاهده به معنای مورد بررسی قرار دادن مشاغل حین انجام کار بر اساس رویت و لمس پذیری عینی کار، با توجه به آنچه انجام می گیرد، چگونگی انجام آن و اینکه چه زمانی را به خود اختصاص می دهد، می باشد .
بدیهی است که این روش برای سازمان هایی مناسب است که تدارک کمی از مشاغل آنها نیاز به تجزیه و تحلیل داشته باشند، به کارگیری این روش وقت گیر بوده و برای مشاغل عملیاتی مناسب تر می باشد و برای مشاغل ذهنی، روانی، فکری و قضاوتی مطلوب تر است که از روشهای دیگر استفاده شود و زمانی که تحلیل گران اطلاعات را از روشهای دیگر جمع آوری می کند ، مشاهده ممکن است تردیدها را تایید یا از میان بردارد.
2) روش مصاحبه
به فن استقرار کفتگو جهت کسب اطلاعات یا تعریف تجزیه و تحلیل فنی تعریف تجزیه و تحلیل فنی مقاصد متفاوت که بین یک نفر با یک نفر، یا یک نفر با چند نفر ، چند نفر با یک نفر و چند نفر با چند نفر صورت می گیرد، مصاحبه اطلاق می گردد .
در روش مصاحبه از متصدیان مشاغل و هم از سرپرستان آنها به طور انفرادی و گروهی سوال می شود . گرچه استفاده از مصاحبه گروهی اطلاعات دقیق تری راموجب می شود اما به دلیل پیروی افراد از هنجارهای گروهی ممکن است موجب کاهش اثر بخش شود . علت استفاده از مصاحبه آن است که متصدیان مشاغل بهترین کسانی هستند که با شغل آشنا بوده و تنها افرادی هستند که می توانند تمام مشاهدات واطلاعات کسب شده در طول خدمت خود را عرضه نمایند . آنها وظایف ویژه شغل را می شناسند و قوت و ضعف و اثربخشی وظایف را به درستی می توانند براورد نمایند، ضمن آنکه سرپرستان آنها نیز از رابطه شغل با سایر قسمت ها اطلاعات صحیح تری دارند .
جمع آوری کننده اطلاعات و تحلیل گر شغل در نقش مصاحبه گر باید قبل از انجام مصاحبه شغلی، آموزش های لازم را دیده باشد و به درستی توجیه گردد مصاحبه به صورت آزاد یا بسته برگزار می شود. مصاحبه آزاد ، چهارچوب یا محتوای مشخص و از پیش تعیین شده ندارد و جو مصاحبه و رابطه ای که میان مصاحبه کننده و مصاحبه شونده به وجود می آید، مسیر و شکل آن را تعیین می کند . مصاحبه به این شیوه، آثار مثبت بسیاری در بهبود روحیه کارکنان دارد. برخلاف مصاحبه آزاد ، چهار چوب مصاحبه بسته یا به قولی مصاحبه منظم، کاملا معلمان استاد سوالات از قبل تعیین شده اند . تهیه ی فهرستی از سوالات و رعایت ترتیب منظمی در طرح آنها یکی از مهمترین مزایای مصاحبه بسته به شمار می آید .
علاوه بر این، قابلیت تطبیق و مقایسه اطلاعات، مزیت دیگر مصاحبه بسته است .
هدف از مصاحبه بایستی بدست آوردن تمام حقایق مربوط به شغل و پرسش دادن قسمت های فهرست شده در قسمت بالای پرسشنامه باشد . برای رسیدن به این هدف آنالیست شغل دستورات زیر را دنبال می نماید.
1) ترتیب منطقی سوالات به طوریکه به مصاحبه شونده جهت منظم نمودن افکارش کمک نماید .
2) مطمئن شوید که شاغلین نخواهند با توضیحات مبهم یا اغراق آمیز خود را از شر سوالات آسوده نماید .
3) یک بیان روشن از شاغل درباره اختیار اخذ تصمیم و میزان دستوراتی که آنها از سرپرستان خود دریافت می نمایند به دست آورید .
4) از پرسیدن سوالاتی که آنان را به پاسخ های مورد انتظار هدایت می نماید، بپرهیزید .
5) مزایای روش مصاحبه این است که انعطاف پذیر است ، می تواند اطلاعات مفیدی ارائه دهد. سازماندهی و اجرا کردن آن آسان است، اما وقت گیر و گران است و پاسخ ها به آسانی قابل تجزیه و تحلیل نیست . ضمن آنکه اطلاعاتی را که از مشاهده نمی توان کسب نمود، از این رشو می توان یافت .
در ضمن بهره گیری مطلوب در این روش به مهارت فردی (جمع آوری کننده اطلاعات و تحلیل گر) مصاحبه کننده وابسته است و اخر اینکه کارکنان مصاحبه را فرصتی برای پیشرفت و ارتقای سمت های شغلی و در نتیجه افزایش حقوق و دستمزد تصور می نمایند و ممکن است در ارائه پاسخ اغراق نمایند
3)پرسشنامه
ساده ترین ، معمولترین و کاربردی ترین و درعین حال کم هزینه ترین روش از بین روشهای مختلف جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. این روش زمانی بیشتر کاربرد دارد که دنبال جمع آوری اطلاعات وسیعی برای سازمانی باشیم و جامعه آماری نامحدود باشد .
پرسشنامه های می توانند موجب صرفه جویی درزمان مصاحبه از طریق ثبت اطلاعات خالص و واقعی بشود که این کار به وسیله ساختار مناسب سوالات پیشرفته در زمینه ی تحت پوشش که مستلزم بررسی عمقیقی است انجام شود .(سوالات بایستی اطلاعات اساسی زیر را ارائه نمایند .
عنوان شغل و شاغل:
- عنوان شغل مدیر یا مافوق شغل
- عناوین شغل و تعداد ستاد گزارش دهی به شاغل
- یک شرح خلاصه (یک یا دو خط) از نقش و مقصود کلی شغل
- یک لیست از وظایف اصلی که شاغل مجبور به انجام آن است .
برای تهیه ی پرسشنامه عواملی را بایستی در طراخی سوالات پرسشنامه در نظر گرفت تا بتوان بر اساس این عوامل پرسشنامه جامع و مانعی را تهیه نمود این عوامل عبارتند از:
عامل اول) استفاده دقیق از کلمات است . از آنجاییکه کلمات معمولا بار معنایی متفاوتی از خود دارند .
2) باز و بسته بودن سوالات پرسشنامه است .انتخاب سوال بازو بسته بستگی به اهداف تجزیه و تحلیل کننده دارد .
3) جهت دار بودن سوالات پرسشنامه است . جهت دار بودن سوالات بدین معنی است که سوال به طوری مطرح شود که گویا پرسش گر انتظار دارد پاسخگو جواب خاصی را بدهد. پس بایستی در طراحی پرسشنامه تا آنجا که ممکن است سوالات جهت دار و تلقین کندنه نباشد .
علاوه بر عوامل فوق ترتیب سوالات، استفاده از سوالات استاندارد و حجم پرسشنامه (به طور کلی داشتن 30 سوال در یک پرسشنامه ضروری ا ست ) در تهیه پرسشنامه جامع و مانع کمک مفیدی می تواند بنماید (رنگریزوحاجی کریمی ،
تحلیل مالی
تحلیل مالی چیست ؟| انواع آن و مراحل تجزیه و تحلیل به چه صورتی است؟
تحلیل مالی چیست ؟| انواع آن و مراحل تجزیه و تحلیل به چه صورتی است؟
تحلیل مالی یا Financial Analysis فرآیندی است که در آن به بررسی کسب و کارها، پروژه ها، بودجه ها و دیگر مبادلات مربوط به زمینه مالی پرداخته می شود. این کار برای ارزیابی عملکرد و همچنین مناسب بودن آن برای کسب و کار انجام می شود. برای گرفتن تصمیمات استفاده کنندگان درون و برون سازمانی در جهت بهبود عملکرد شرکت نیاز است که تحلیل صورت های مالی مهم شرکت انجام شود. تجزیه و تحلیل دارای روش ها و ارزیابی های مختلفی است که این مسیر را کمی دشوار و با اهمیت جلوه می دهد.
محاسباتی که سبب می شود اطلاعات معنی داری برای یک شرکت در راستای شرایط مالی آن ایجاد شود، تحلیل مالی نامیده میشود. برای تحلیل کردن صورت های مالی یک سری فرمول هایی مطرح است که در فضای ارقام و اعداد بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. فرمول های تحلیل صورت های مالی بر روی ترازنامه ها و میزان سود و زیاد بررسی شده و در مدیریت مالی نقش ویژه ای دارند. از طرفی دیگر تجزیه و تحلیل های آماری می توانند اهرم مالی محسوب شوند. در ضمن ضروری است بدانید این تحلیل ها حاصل نمیشود مگر با نرم افزار حسابداری مالی. خواندن این مقاله را به مدیران مالی شرکت ها، سهامداران شرکت ها و حسابداران تعریف تجزیه و تحلیل فنی توصیه می کنیم.
تحلیل مالی چیست؟
تحلیل مالی، بررسی اطلاعات مالی برای دستیابی به تصمیمات تجاری است. این تحلیل معمولاً در آن به بررسی کسب و کارها، پروژه ها، بودجه ها و دیگر مبادلات مربوط به زمینه مالی به منظور بهبود عملکرد و اخذ تصمیمات درست پرداخته می شود. در تحلیل های مالی به سوالاتی از جمله آیا موسسه مالی و واحد تجاری قادر به پرداخت دیون خود می باشد یا خیر؟ دوام عمر واحد تجاری کوتاه مدت است یا بلند مدت؟ آیا شرکت می تواند یک سرمایه گذاری را کنترل کند؟ پرداخته می شود که در صورت ارزیابی و بررسی تجزیه و تحلیل ها می توان به همه سوالات پاسخ داد و بر صورت وضعیت مالی تسلط کامل پیدا کرد.
انواع تحلیل های مالی
تحلیل مالی به دو دسته تقسیم بندی می شوند، که شامل:
1-تحلیل بنیادی (Fandamental analysis)
تحلیل بنیادی از نسبت های به دست آمده از داده های صورت های مالی، به منظور تعیین ارزش کسب و کار استفاده میکند. با استفاده از تجزیه و تحلیل نسبتی، تحلیلگر علاوه بر بررسی کامل شرایط اقتصادی و مالی پیرامون شرکت، می تواند به ارزش ذاتی سهام دست یابد. هدف نهایی این تحلیل این است که سرمایه گذار به عددی برسد که بتواند آن را با قیمت کنونی مقایسه کند.
2-تحلیل تکنیکال (Technical analysis)
در روش تحلیل تکنیکال از روندهای آماری جمع آوری شده از فعالیت های معاملاتی، مانند میانگین متحرک (MA) استفاده می کند. اساساً، این تحلیل فرض میکند که قیمت اوراق بهادار از قبل منعکسکننده تمام اطلاعات است. تحلیل تکنیکال به جای تحلیل ویژگی های اساسی یک اوراق بهادار، تلاش می کند تا با جست و جوی الگوها و روندها احساسات بازار را در پشت روند قیمت درک کند.
تحلیل صورت های مالی چیست؟
در بالا به تعریف تحلیل مالی پرداختیم حال در این قسمت از مقاله توضیح خواهیم داد که تحلیل صورت های مالی چیست و چگونه انجام می شود؟ تجزیه و تحلیل صورت های مالی به مدیران کسب و کار کمک بزرگی می کند، تا بتوانند در زمینه های مالی برنامه ریزی و مشکلاتی که ممکن است با آن ها مواجه شود را کنترل و رفع نمایند.
هدف از تجزیه و تحلیل صورت های مالی چیست؟
همه رویدادهای مالی یک کسب و کار در دفاتر روزنامه، کل، معین و. ثبت می شود و تعریف تجزیه و تحلیل فنی پس از طبقه بندی و خلاصه رویدادهای مالی در سندهایی به نام صورت های مالی تهیه و ارائه می شوند. هدف از تحلیل مالی صورتهای مالی این است که اطلاعات مالی یک دوره ارزیابی شود و اطلاعاتی از قبیل بازده و ریسک مورد بررسی قرار گیرد. در نتیجه این امر موجب می شود که مدیران از وضعیت مالی شرکت باخبر شوند و بفهمند که آیا شرکت قادر به پرداخت به دیون خود است یا خیر؟
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی چیست؟
تا این قسمت از مقاله متوجه شدید که تحلیل مالی صورت های مالی چیست؟ یکی از مواردی که برای بررسی وضعیت شرکت انجام می شود، تجزیه و تحلیل نسبت های مالی است. در تجزیه و تحلیل نسبت های مالی ارتباط بین اقلام درج شده در صورت های مالی ارزیابی می شود. نسبت های مالی انواع مختلفی دارند که به حسابدار و استفاده کنندگان درون سازمانی و برون سازمانی کمک می کند، درک جامع و صحیحی از عملکرد و وضعیت مالی سازمان داشته باشند. انواع نسبت های مالی عبارتند از:
- نسبت نقدینگی
- نسبت جاری
- نسبت آنی
- نسبت فعالیت
- نسبت وجه نقد
- نسبت نقدینگی: در جهت توانایی شرکت نسبت به تعهدات کوتاه مدت از نسبت نقدینگی استفاده میشود.
- نسبت اهرمی و مالی: توانایی شرکت نسبت به تعهدات کوتاه مدت و بلند مدت است.
- نسبت فعالیت: این نسبت کاربرد منابع در اختیار مدیران را ارائه میدهد.
- نسبت سودآوری: در این نسبت میزان موفقیت واحد تجاری نسبت به کسب سود موسسه را نشان میدهد.
- 1روش تجزیه و تحلیل داخلی
- روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای
- روش تجزیه و تحلیل خطر
- روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش
- انعطافپذیری و سازگاری با همه بازارها
- قابل استفاده برای بازههای زمانی مختلف
- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی رمزارزها
- تحلیل تکنیکال کلاسیک
- تحلیل تکنیکال پیشرفته
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی در حالی که کاری بسیار ساده می باشد از اهمیت بالایی برخوردار است. تجزیه و تحلیل نسبت های مالی به چند روش انجام می شود، که عبارتند از:
نحوه تجزیه و تحلیل صورت های مالی
تجزیه و تحلیل مالی صورتهای مالی در شرکت ها از اهمیت بالایی برخوردار است. در شرکت های بزرگ تجزیه و تحلیل صورت های مالی کاری زمانبر است، حسابداران این کار را با استفاده از نرم افزارهای حسابداری انجام داده و در اختیار سهامداران قرار می دهند. تحلیل صورت های مالی شرکت ها به 4 روش انجام می شود که عبارتند از:
چگونه از تحلیل مالی استفاده می شود؟
در تحلیل مالی سه ویژگی مهم هر شرکتی از جمله نقدینگی، سوددهی و قدرت پرداخت دیون مورد بررسی و رسیدگی قرار می گیرد. ابزارهای مختلفی برای تحلیل های مالی وجود دارد، که برای برسی داده های صورت های مالی استفاده می شود که در ادامه به آن اشاره شده است:
الف) تحلیل افقی:
تحلیل افقی شامل گرفتن چندین سال داده های مالی و مقایسه آن ها با یکدیگر برای تعیین نرخ رشد است. این نوع تحلیل به حسابدار کمک می کند تا تشخیص دهد که آیا یک شرکت در حال رشد است یا نزول و روندهای مهم را شناسایی می کند.
ب) تحلیل عمودی:
در این تحلیل اطلاعات هر یک از صورت های مالی، به صورت درصد ارزیابی میشود.
شغل تحلیلگر مالی چیست؟
تحلیلگر مالی با جمع آوری اطلاعات، ارزیابی اطلاعات مالی و اقتصادی و عملکرد سرمایه گذاری شرکت را تعریف تجزیه و تحلیل فنی پیش بینی و رسیدگی می کند و به تحلیل مالی صورت های مالی می پردازد. تحلیلگر مالی عملکرد سهام، اوراق قرضه و. را بررسی کرده و در گزارش تجزیه و تحلیل صورت های مالی آن را به سهامداران ارائه می دهد.
اهمیت نرم افزار حسابداری در تحلیل مالی
نرم افزارهای حسابداری به کارشناسان حسابداری کمک میکند تا اطلاعات مالی شرکت را با سرعت و دقت بیشتری تهیه، تنظیم و تحلیل کنند. چرا که سرعت افزایش حجم تعریف تجزیه و تحلیل فنی داده مالی شرکت، مدیران را مجبور به استفاده از نرم افزارهای حسابداری می کند تا بتوانند به صورت حرفه ای تر اطلاعات را مدیریت و طبقهبندی کنند. با پیشرفت کسب و کارهای تجاری، نرم افزارهای مالی به همان نسبت توسعه یافته اند. استفاده از نرم افزار حسابداری به بهبود تصمیمگیری و برنامه ریزی های مالی کمک می کند.
تحلیل مالی با نرم افزار حسابداری کاوش فردا
یکی از محدودیت های حسابداری، سر و کار داشتن با انبوهی از اطلاعات مالی و تنوع فراوان گزارشات مالی و تجزیه و تحلیل آن ها می باشد. با رشد روزافزون فناوری های توسعه نرم افزارهای حسابداری به کارشناسان حسابداری کمک میکند تا اطلاعات مالی شرکت را با سرعت و دقت بیشتری تهیه، تنظیم و تحلیل کنند. نرم افزار حسابداری کاوش فردا از جمله نرمافزارهایی با امکانات گزارش گیری و ارائه نمودارهای مالی است که تصویر درستی از وضعیت کسب و کار و امکان برنامه ریزی برای افزایش سودآوری و توسعه شرکت را فراهم می کند.
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) کلاسیک یا پیشرفته؟
در همه بازارهای مالی، چند روش کلی برای تحلیل وضعیت بازار و پیش بینی قیمت برای خرید یا فروش رمزارز وجود دارد که یکی از مهمترین آنها تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) است.تحلیل تکنیکال یکی از روشهای تحلیل قیمت و بررسی بازارهای مالی است که معاملهگران و سرمایهگذاران در کنار تحلیل فاندامنتال از آن استفاده میکنند.
تحلیل فاندامنتال شامل بررسی بیانیههای مالی یک شرکت، وضعیت شبکه یک ارز دیجیتال و پیگیری رویدادها و اخبار آن است، در حالی که در تحلیل تکنیکال با استفاده از تاریخچه حجم و قیمت میتوان وضعیت یک ارز دیجیتال را سنجید و در مورد آن تصمیمگیری کرد.
محتوای این مقاله
تحلیل چیست؟
بررسی بازار برای رسیدن به هدف مشخص را تحلیل میگویند. افراد فعال در بازارهای مالی هدفشان از تحلیل بازار کسب سود است، به بیان ساده تر معامله گران بازار را با استفاده از ابزاری که در اختیار دارند، بررسی می کنند و به نتیجه میرسند. در بازار کریپتو ما دو نوع تحلیل داریم: تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال.
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) چیست؟
در تحلیل فاندامنتال تحلیلگر به بررسی و تحلیل شرایط یک پروژه یا شرکت از جنبههای مختلف میپردازد و اخبار و رویدادهای مهم آن را دنبال میکند. آنالیز تمام جوانب و عوامل موثر بر یک پروژه یا شرکت بهطوری که بتوان ارزش ذاتی و پتانسیلهای بالقوه آن را تشخیص داد به عنوان تعریف تحلیل فاندامنتال شناخته میشود.
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) چیست؟
تحلیل تکنیکال پرکاربرد ترین تحلیل برای بازارهای مالی است و بر روابط خرید و فروش بازار تسلط دارد. این تحلیل با استفاده از چارت قیمت / زمان روند حرکت قیمت را مشخص میکند و با استفاده از چارت قیمت اطلاعات مورد نیاز خود را استخراج میکنند. تجزیه و تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاریها را ارزیابی و فرصتهای معاملاتی را با روندهای قیمتی و الگوهای دیده شده بر روی نمودارها مشخص میکند.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که عرضه و تقاضا باعث کشف قیمت میشود، با بررسی و مطابقت گذشته نمودار قیمتی و پیدا کردن الگوهای متفاوت و تکرارشونده آینده قیمت یک دارایی را پیشبینی میکنند.
تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو ارائه شد. چارلز داو معتقد است اولین و مهمترین فرض در تحلیل تکنیکال قیمت است که همه اطلاعات را نشان میدهد. تحلیل تکنیکال بر تحلیل آماری نوسانات قیمت تکیه میکند و با دیدن الگوها و روندهای قیمتی گذشته و حال، روند قیمت آینده را پیشبینی کند.
تفاوت تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis)
برای تحلیل بازار های مالی و پیشبینی قیمت از روش های گوناگونی استفاده میشود مهمترین آنها تحلیل تکنیکال و بنیادی است. تحلیل بنیادی بر پایه اطلاعات مالی شرکت است و با استفاده از گزارش ها، عملکرد شرکت، مواد اولیه، محصولات و روند خط تولید میتوان میزان ارزشمندی بازار را بررسی کرد اما با تحلیل تکنیکال بدون در نظر گرفتن بنیاد بازار، با استفاده از چارت و ابزارهایی مانند اندیکاتور، اسیلاتور،خطوط روند و … میتوان بازار را تحلیل کرد و نقاط خرید و فروش را مشخص کرد.
مزایای تحلیل تکنیکال
معایب تحلیل تکنیکال
با در نظر گرفتن این اصل که فرضیه بازار کارا از فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال است، همین اصل می تواند یکی از محدودیت های آن نیز باشد. طبق این فرضیه قیمت های بازار، همه اطلاعات گذشته و حال را منعکس می کند و بنابراین هیچ راهی برای کسب منفعت از روند های بازار نیست مگر این که بازار کارایی کامل نداشته باشد. تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار می تواند کارا باشد، اما همه اطلاعات در قیمت گذشته و حال وجود ندارد و قیمت ها تصادفی حرکت می کنند.
دومین انتقادی که می توان از تحلیل تکنیکال داشت این است که این روش در برخی از اوقات کاربرد دارد. برای مثال اگر معامله گران حد ضرر مشابهی برای یک سهم خاص در نظر بگیرند، با رسیدن سهم به قیمت نزدیک حد ضرر بسیاری از سهام داران شروع به فروش می کنند و این موضوع سبب می شود که قیمت سهم پایین بیاید و پیش بینی ها را تایید کند و این گونه برداشت شود که روند پیش بینی شده تحلیل تکنیکال درست بوده است.
انواع تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)
تحلیل تکنیکال به دو دسته کلی تقسیم میشود:
تحلیل تکنیکال کلاسیک
تحلیلی که با استفاده از ابزارهای ساده وضعیت آینده قیمت را روشن میکند. تکنیکال کلاسیک یکی از پرطرفدار ترین روش های تحلیل است و بهترین نتیجه را میدهد. تحلیلگر کلاسیک قادر است دقیق ترین نقطه برای ورود و خروج را با استفاده از خطوط حمایت و مقاومت و حجم معاملات بدست آورد.
تحلیل تکنیکال پیشرفته
این روش مبتنی بر اندیکاتورهایی مثل ایچیموکو و مووینگ اوریج ها می باشد. این روش از تحلیل تکنیکال برای تعیین روند میباشد و محدوده قیمتی برای خرید و فروش را مشخص میکند.
جمع بندی
یکی از روش های تجزیه و تحلیل در بازارهای مالی، روش تحلیل تکنیکال است. در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار به کاربرده میشود که گذشته، چراغ راه آینده است.
به عبارت دیگر سرمایه گذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوان قیمت آن سهم را در آینده پیش بینی کرد. بنابراین تحلیل تکنیکال، درواقع پیش بینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است.
تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و رابطه های ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیش بینی کرده و درصورتی که به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن افزایش خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام می کنند. اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایه گذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
برای کسب سود در بازار کریپتو باید آگاهی و شناخت کامل از آن داشته باشیم، تیم همیار کریپتو در مشهد برای کمک به علاقه مندانی که قصد ورود به این بازار را دارند دوره آموزشی ارز دیجیتال در مشهد را به صورت حضوری و غیرحضوری (وبیناری در فضای اسکای روم) اجرا می کند. کسب علم و دانش در زمینه بازارهای مالی که موضوعی ترند می باشد به موفقیت و کسب درآمد دلاری کمک شایانی میکند، به همین جهت ما در دوره آموزش ارز دیجیتال به قصد کمک دوره هایی را به صورت پایه تا پیشرفته طراحی کرده ایم تا به موفقیت شما در این زمینه کمک کنیم.
سوالات متداول
1) آیا با تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) میتوان قیمت را پیشبینی کرد؟
تحلیل تکنیکال ابزاری برای بررسی احتمالات مختلف در نمودارهای قیمتی است. با تحلیل تکنیکال میتوان سطوح عرضه و تقاضا را شناسایی کرده و برای ریزشها و رشدهای احتمالی آماده شد.
2) آیا تنها استفاده از تحلیل تکنیکال کافی است؟
این به خود شما بستگی دارد که چه نوع تحلیلگری هستید. برخی تحلیلگران موفق تنها تحلیل تکنیکال را در معاملات خود به کار میبرند و برخی دیگر با افزودن تاثیر اخبار و تحلیل بنیادی به تحلیل نمودارهای قیمتی، به چشمانداز گستردهتری میرسند.
3) برای آموزش تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) از چه منابعی استفاده کنیم؟
کتابها و منابع مختلفی برای آموزش مقدماتی و پیشرفته تحلیل تکنیکال نوشته شده است؛ با این حال در سایت ارزدیجیتال با دنبال کردن سری آموزشهای تحلیل تکنیکال میتوانید با اصول اولیه تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا شوید.
4) تحلیل تکنیکال چند نوع است؟
تحلیل تکنیکال به دو دسته کلی تقسیم میشود: تحلیل تکنیکال کلاسیک و پیشرفته.
5) تحلیل تکنیکال پیشرفته چیست؟
تحلیل تکنیکال پیشرفته روشی است که در امتداد تحلیل تکنیکال کلاسیک قرار دارد و با ارائه فرایند مشخص، اصول تعریف شده و قوانین مشخص، بستری را برای نمودارخوانی و تحلیلهای کامل تر فراهم کردهاست.